باکوره

باکوره

باکوره، همان نوبرانۀ میوه‌هاست!
می‎خواهم نویسندگی را نوبر کنم ...

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خانواده» ثبت شده است

این مطلب در تاریخ 29 مهر 1394 در سایت تبیان منتشر شد. (+)


مردانگی و اقتدار؛ این اسم تابلوی نفیسی است که در صحنه کربلا به قلم امام حسین علیه السلام، نقش زده شد تا رسم زندگی را به همگان نشان دهد.

اقتدار و مردان

الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ؛[1]

مردان سرپرست و قائم بر امور معاش زنان‌اند.

اقتدار مرد مسئله‌ای است که در فرهنگ خانواده از جایگاه والایی برخوردار است. اقتدار مرد، او را در چشم خانواده عزیز می‌کند و در اندیشه فرزندان، بزرگ. اصلاً مرد برای ایفای نقش خود در خانواده باید مقتدر باشد. چنین نیست که مرد با ذلیل کردن خود بتواند جایگاه شایسته‌ای در زندگی داشته باشد، بلکه آنچه موجب حفظ آبرو و موقعیت مرد در خانواده و جامعه می‌شود، اقتدار است؛ اقتداری خردمندانه، نه قلدری ستمگرانه.

اقتدار با قلدری از زمین تا آسمان فرق دارد.

  • ۱ نظر
  • ۰۳ آبان ۹۴ ، ۰۹:۳۷
  • ۷۱۰ نمایش
  • محمد دهقانی زاده

Imam Sajad

رسا (+)حجت‌الاسلام علی اکبر مظاهری اصفهانی، استاد حوزه و دانشگاه در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری رسا، به سؤالاتی در خصوص شیوه ترویج و تبلیغ معارف اسلامی در سیره حضرت امام سجاد(ع) پاسخ داد و صحیفه سجادیه و مناجات خمسه عشر حضرت زین العابدین(ع) را سرشار از مباحث توحیدی و عرفانی و مسائل تربیتی خانواده و کودک معرفی کرد.

  • ۲ نظر
  • ۲۹ آبان ۹۳ ، ۰۱:۰۴
  • ۴۹۳ نمایش
  • محمد دهقانی زاده

خبرگزاری رسا (+) حجت‌الاسلام علی اکبر مظاهری اصفهانی، روانشناس و کارشناس خانواده در اولین مراسم از سلسله نشست‌های خانواده آسمانی که امشب در سالن آمفی تئاتر مدرسه علمیه معصومیه برگزار شد، به بیان مباحث اخلاقی با محوریت اخلاق در خانواده پرداخت و به سؤالات مشاوره‌ای حاضران در جلسه پاسخ گفت.

  • ۱ نظر
  • ۲۷ آبان ۹۳ ، ۲۰:۳۹
  • ۳۳۴ نمایش
  • محمد دهقانی زاده

- مراقب فرزندش بود. دوست داشت همیشه آراسته باشد؛ ظاهری زیبا و جذاب با لباس‌هایی نو و رنگارنگ. می‌خواست همیشه لباس‌های فرزندش نو باشد هرچند جیبش طاقت آن را نداشت. می‌خواست فرزندش مثل گوشی موبایلش تک باشد.
از اینکه فرزندش لهجه داشته باشد بیزار بود. جست و خیزهایش را بر نمی‌تابید. آرزویش داشتن فرزندی اتوکشیده، متین، آراسته و باکلاس بود؛ فرزندی در حد لالیگا!
آن روز که دیدمش اعصاب نداشت. حسابی بی حال و گرفته بود.
گمان کردم به مشکلی برخورده؛ مصیبتی به خانواده اش رسیده، فرزندش بیمار شده، قسطش عقب افتاده، با همسرش بگو مگو کرده یا ...
اما هیچکدام نبود. با دلداری صحبت با او را آغاز کردم. وقتی علت را فهمیدم ندانستم که بخندم یا بگریم! اما او ترجیح داده بود که عصبانی شود و داد بزند و کشتی‌هایش را به زور غرق کند.
" فرزندش در زمانی که او منتظر یک تاکسی بوده، با لباس‌های آنچنانی‌اش، در کنار جاده، فقط به اندازه یک مشت کودکانه نه بیشتر، برای لحظه‌ای کوتاه نه طولانی‌تر، خاکبازی کرده و گوشه‌ای از لباسش خاکی شده " این عامل همه مصیبت‌هایش بود.
- اگر خوب بنگریم؛ تک فرزندی‌های امروز کم مشکل آفرین نیستند! کودکانی که دست و پایشان در قید لباس‌های زیبایشان بسته است و بازی کردنشان به خانه و پارک‌های شبانه پاستوریزه محدود می‌شود. آزادی‌های پدران و مادرانشان را به بهانه دردانه بودن ندارند و حسرت درست کردن جاده‌ای خاکی را می‌خورند. فرصت آزمودن و خطا رفتن را ندارند و به بهانه اشتغال والدین و پیشرفت آن‌ها در دام بازی‌های مجازی و کارتون‌های تلویزیون و تنهایی‌هایشان می‌افتند.
- کودکان طالب محبت‌اند. خیلی به لباس نو نمی‌اندیشند اما دوست دارند که با کفش نو و در زمین سنگلاخ، کفش‌هایشان را روی زمین بکشند تا پشت سرشان گرد و خاک بلند شود و در ازای این کارشان توبیخ نشوند. کودکان عاشق مهربانی‌های دیروز اند؛ مهربانی‌های فراموش شده.

  • ۳ نظر
  • ۱۰ تیر ۹۳ ، ۱۱:۵۴
  • ۴۷۵ نمایش
  • محمد دهقانی زاده
فرهنگ خانواده
اهمیت خانواده در جامعه ما بر کسی پوشیده نیست. هم در دین، هم در قانون و هم در آداب و فرهنگ، بر تشکیل و تحکیم آن و رعایت جایگاه و حرمتش تأکید شده است. بر ماست تا برای استحکام بنیانهای خانواده، آسیب شناسی و آفت زدایی آن و ارج نهادن منزلتش بکوشیم.
خانواده، شامل پدربزرگ، مادربزرگ، پدر، مادر و فرزندان است. اداره صحیح روابط بین اعضا، فرهنگی ویژه و دانایی و توانایی خاصی می‌طلبد. این مدیریت باید بگونه‌ای صورت گیرد تا هم روابط را تقویت کند و هم آسیب‌های موجود را زدوده و مانع بروز آسیبهای دیگر شود. در این بین، اهمیت آگاهی افراد از نقش و وظایفی که در دایره خانواده بر عهده دارند و اهمیت آشنایی با آداب و سلوکی که اهداف یاد شده را برآورد و اهمیت فرهنگی که بر روابط اعضای خانواده باید حاکم باشد روشن می‌شود.
کتاب‌ها، مقاله‌ها، همایش‌ها سخنرانی‌ها و فیلم‌هایی که سعی در تبیین چگونگی روابط اعضای خانواده دارند، نتوانسته‌اند آن گونه که باید از عهده آن برآیند. هر یک، گوشه‌ای از آن را بر عهده گرفته و به برخی روابط پرداخته و از سهم سایرین غافل شده است.
استاد علی اکبر مظاهری، از اساتید و مشاورین بنام حوزه علمیه قم، که عمری را در مطالعه و مشاوره در امور خانواده گذرانده است، با توجه به همه این مطالب، اثری جدید در این زمینه پدید آورده است.
این کتاب؛ فرهنگ خانواده؛ که از قضا میلادش با سالی که نیمی از شعار آن فرهنگی است، مقارن شده است، سعی دارد به همه روابط ارکان خانواده بپردازد و آداب و فرهنگی که باید بر این روابط جاری باشد را بیان کند؛ هم در روابط همسران، هم در روابط با پدربزرگ و مادربزرگ و هم در روابط با فرزندان و حقوقشان. هرچند به همه روابط پرداخته است، اما سهم همسران را به دلیل اهمیت بیشتر، افزوده است.
این کتاب که بزرگ‌ترین اثر نگارنده آن به شمار آمده و حاصل یک عمر مطالعه و فعالیت علمی و مشاوره‌ای ایشان است، مانند یک دائرةالمعارف، به طرح موضوعاتی که لازمه فرهنگ حاکم بر خانواده است پرداخته و بایدها و نبایدها، و آسیب‌ها و آفت‌های زندگی خانوادگی را بر می‌شمرد. نویسنده علاوه بر این که از شیوه‌های اجرای بایدها و نبایدها و راهکارهای مبارزه با آفت‌ها و آسیب‌ها غافل نشده، نکته‌های کلیدی را در قالب حکایت‌هایی واقعی که از تجربه‌های مشاوره‌ای ایشان است، برای خوانندگان می‌نمایاند. ضمن این که همین حکایات، می‌تواند دلیلی مستند بر توصیه‌ها و راهنمایی‌های نویسنده باشد.
این کتاب در سه بخش سامان یافته است:
بخش اول به بیان مهارت‌ها و ضرورت‌های زندگی خانواده پرداخته و از اموری که فرد باید در زندگی خانوادگی خویش به آن‌ها اهمیت دهد و بر اجرای آن‌ها بکوشد یاد می‌کند.
بخش دوم به آسیب شناسی و آفت زدایی اختصاص یافته است. اموری که هر شخصی باید نسبت به ایجاد آن‌ها در خانواده خویش بیمناک بوده و از آن دوری گزیند و اگر خدای ناکرده در دام آن امور گرفتار شده، رهایی جوید.
بخش سوم نیز با عنوان دوران کمال، به بررسی برخی مسائل دوران کهنسالی و بازنشستگی پرداخته و نکاتی را برای موی‌سپیدان خانواده مطرح می‌کند.
این کتاب نیز مانند اثر پیشین استاد، توسط انتشارات نورالزهراء سلام الله علیها قم منتشر شده است.

  • ۵ نظر
  • ۲۹ فروردين ۹۳ ، ۲۲:۴۶
  • ۱۶۳۶ نمایش
  • محمد دهقانی زاده

این مقاله با همراهی و یاری حاج آقا، در مجله قدر سازمان اوقاف و امور خیریه شماره 69 بهمن 92 به چاپ رسید.


3. تجربه شیرینی‌ها را به کار بگیریم:

رفع تلخی‌ها به تکرار شیرینی‌هاست. همانطور که پیش‌تر اشاره شد، تلخی، همان شیرین نبودن است. از این رو وقتی شیرینی فراوان شد، مجالی برای تلخی نخواهد ماند. ما باید همیشه بهانه‌ای برای خوشی داشته باشیم. اما با این وجود، گاه کفگیر به ته دیگ می‌رسد و بهانه‌ای نمی‌یابیم. در این اوضاع، بهره بردن از تجربه دیگران بسیار کارگشا خواهد بود.

استفاده از تجربه دیگران به شیوه‌های گوناگون خواهد بود:

- گاه جرقه‌های خوشی را در زندگی دیگران می‌بینیم که اتفاقات خوشایند دیگری را برای آن‎ها در پی داشته است. یا در یک جمع دوستانه، خاطره دوستمان در مورد رقم زدن شیرینی در زندگی‎اش را می‌شنویم. یا فیلمی را از طریق تلویزیون تماشا می‎کنیم که این تجربه را در اختیارمان قرار می‎دهد. این تجربه‎ها به وفور در اطراف ما وجود دارد، به گونه‎ای که پیرامون ما را به یک آزمایشگاه پدیده‎های جوراجور و نمایش تأثیرات آن پدیده‎ها در ایجاد خوشی‎ها و ناخوشی‎ها تبدیل نموده است.

- نصایح بزرگترها، سپید موها، پیشکسوتان و تجربه آموخته‎ها گنجینه ارزشمندی است که آن‎ها برای کسبش، عمر خود را که گرانبهاترین کالای زندگی‎شان بوده، هزینه کرده‎اند. این گنجینه گرانبها را قدر بدانیم و از آن بهترین استفاده را ببریم. به نصیحت آنان گوش فرا دهیم و اگر سکوت کردند، سکوتشان را بشکنیم و از آن‎ها پند و اندرز بخواهیم.

نصیحت گوش کن جانا که از جان دوست‌تر دارند             جوانان سعادتمند پند پیر دانا را[1]


- مشاوره را فراموش نکنیم.

شاید تأکید این مطلب خالی از لطف نباشد؛ مشاور آگاه، امین و دلسوز، می‌تواند ارائه دهنده راهکارهایی برای شیرین کردن تلخی‌ها باشد. مشاور خوب، علاوه بر این که فردی بااطلاع و آگاه از مسائل تربیتی و رفتاری است و منبع علمی خوبی برای ارائه راهکار به شمار می‎آید، در عین حال از گنجینه‌های ارزشمند تجربیات نیز محسوب می‌شود. مشاور خوب، علاوه بر این که از زندگی خود، توشه‌هایی از تجربه به دست آورده است، به دلیل موقعیت شغلی‌اش، چندین برابر آن تجربه‌های شخصی، از زندگی دیگران تجربه اندوخته است. از این رو، دست مشاور خوب، برای ارائه بهترین راهکارهای دوری و خروج از ناخوشی‌ها، همیشه پر است.


- به دنبال بهانه باشیم.

دیده‌اید که بذله گویان، به دنبال کوچکترین اتفاق برای بذله‌گوی هستند، تا جایی که بی‌اهمیت‌ترین رفتارها و امور، برای آن‌ها دست‌مایه طنز و لطیفه‌ای می‌شود. ما نیز همیشه به دنبال بهانه‌ای برای خوشی‌ها باشیم. با داشتن بهانه برای شیرین‌کامی، راه را بر تلخی‌ها ببندیم. همانطور که تلخی‌ها از هر امر کوچکی سعی در ورود به زندگی خانوادگی ما دارند، ما نیز هر امر کوچکی را دروازه‌ای برای ورود خوشبختی کنیم؛ یک لبخند شیرین، یک هدیه زیبا، یک تشکر مهربانانه و ... .

یکی از اساتیدمان می‌گفت: «من برای خوشحال کردن همسرم، در روز تولدش، با یک تیر، دو نشان را می‌زنم.» از او پرسیدیم: چگونه؟ پاسخ داد: «تولد همسر من، روز اول فروردین است. من برای تولدش، هدیه‌ای می‌گیرم. چون در آن روز همه اقوام در خانه پدرم جمع می‌شوند، من هدیه همسرم را در آن جمع فامیلی به او اهدا می‌کنم، هم به همسرم هدیه داده‌ام، هم اهمیت همسرم را برای خودش و دیگران، به صورت علنی ابراز کرده‌ام. همواره بهترین واکنش‌های همسرم نسبت به این رفتارم را هم دیده‌ام.»


4. دانسته‌ها را به کار گیریم:

تاکنون برخی موارد را دانستیم؛ کوچک ندانستن تلخی‌ها، هر چقدر هم کوچک باشند، استفاده از تجربیات دیگران، ایجاد فرهنگ مشاوره برای مواجه نشدن با ناخوشی‌ها، اهمیت به نصایح دیگران و استفاده از اندوخته‌های علمی و تجربی آن‌ها. خیلی موارد دیگر هم وجود دارد که ما در اینجا بیان نکردیم و همه از آن اطلاع دارند؛ اهمیت به فضایل اخلاقی در زندگی مثل صداقت، مهربانی، گشاده رویی و ...، دوری از رذایل اخلاقی مثل دروغ، اهانت، تندخویی و ...، اهمیت به سلامتی جسم و ورزش و موارد دیگر.

ولی باید توجه کنیم که دانستن به تنهایی، دردی را دوا نمی‌کند. ما هر چقدر با اصول صحیح شناگری آشنا باشیم، تا وقتی شنا نکنیم و در مرحله عمل، مهارت خود را نشان ندهیم، شناگر ماهری به شمار نمی‌آییم. همین طور، یک مهندس هم، اگر بهترین حلّال مسائل ریاضی باشد و بر همه فنون و قواعد هندسه و مهندسی مسلط باشد، اما نتواند یک نقشه خوب و اصولی طراحی کند، مهندس واقعی نخواهد بود.

از این رو، وقتی برای رونق و آرامش زندگی‌مان به مشاوره مراجعه کردیم یا نصیحت یک دلسوز آگاهی را شنیدیم، یا مطلبی را در کتابی سودمند خواندیم، باید به آن عمل کنیم تا نتیجه آن را در زندگی مشاهده کنیم. تنها با شنیدن و دیدن و خواندن و در نهایت دانستن، و بعد از آن تحسین کردن، تحولی در زندگی رخ نخواهد داد.

شاید گفتن این نکته ضروری نبود، اما اهمیت آن وقتی روشن می‌شود که همواره می‌بینیم بسیاری از تلخی‌هایی که در خانواده ما و خانواده اطرافیان و دوستان صورت می‌گیرد، از نادانستنی‌ها نیست، بلکه برخی از آن امور را، حتی کوچکترین اعضای خانواده هم می‌دانند، اما بزرگترین اعضای خانواده هم به آن عمل نمی‌کنند. مرحوم آیت الله بهجت، تکیه کلامشان در نصیحت‌ها و دستورالعمل‌هایشان چنین بود: « آنچه را که دانستیم، عمل نماییم و آنچه را که ندانستیم، توقف و احتیاط نماییم تا معلوم شود، هرگز پشیمانی و خسارت، در ما راه نخواهد داشت.»


پایان



  • ۵ نظر
  • ۰۲ اسفند ۹۲ ، ۱۹:۳۴
  • ۱۰۰۱ نمایش
  • محمد دهقانی زاده

آب بر آتش

۰۱
اسفند


چند سالی می‌شد که باهم دوست شده بودیم. هرچند از جهت سن، اختلاف پدر و فرزندی داشتیم، اما خوشرویی و مهربانی‌اش این فاصله را جبران می‌کرد. من هم احترام او را نگه می‌داشتم و از توصیه‌ها و صحبت‌هایش بهره‌مند می‌شدم.
می‌گفت:
           حقوق و عیدی‌ام را واریز کرده‌اند؛ حدود یک میلیون و دویست هزار تومان. همسرم به شهرستان رفته و به علت بیماری‌اش به مقداری از این پول احتیاج داشت. من هم کوتاهی نکردم و به حسابش واریز کردم. هزینه درمانش بر هزینه‌های ماهیانه اضافه شد و چنین شد که هنوز سال تمام نشده، اما جیبم در حال خشکیدن است.

همسرم تماس گرفته بود و از زمان رفتن من به شهرستان می‌پرسید. گفتمش که با این هزینه‌ها پولی برای سفر من نمانده. غیر از این باید به فکر هزینه بازگشت شما و دخترانم هم باشم!
نگرانی و ناراحتی را از کلامم و از پشت خط تلفن دریافت. جواب داد: خدا کریم است. هرچند جمله‌اش کوتاه بود و تکراری، اما برای من آبی روی آتش نگرانی‌هایم بود. به سرعت گذشته‌ام از ذهنم عبور کرد و با خود اندیشیدم که خداوند، تا الان روزی‌ام را رسانده و مرا شرمنده همسر و فرزندانم نکرده. از این به بعد هم از کرامتش کم نشده و حتما مرا در می‌یابد.
خدا را شکر کردم از این که چنین همسری نصیبم کرده است.
  • ۲ نظر
  • ۰۱ اسفند ۹۲ ، ۱۹:۴۳
  • ۴۴۳ نمایش
  • محمد دهقانی زاده


این مقاله با همراهی و یاری حاج آقا، در مجله قدر سازمان اوقاف و امور خیریه شماره 69 بهمن 92 به چاپ رسید.


2. جلوی ناخوشی‌ها بایستیم:

بعد از آن که ناخوشی‌ها را کوچک ندیدیم، باید مانع ایجاد آن‌ها شویم و اگر ناخوشی به وجود آمده، مانع ادامه آن شویم. فراموش نکنیم که جلوی ضرر را هر وقت بگیریم، منفعت است؛ ابتدا پیشگیری، بهترین راهکار است. اما اگر خواسته یا ناخواسته پیشگیری نکردیم، یا اینکه پیشگیری کردیم، اما باز هم شیرینی در خطر افتاد، مانع ادامه آن شویم. برای موفقیت در این زمینه نیز، باید سطح معلومات را بالا برد و از تجربه دیگران بهره برد. مطالعه کتاب‌های مفید، استفاده از اساتید و مشاوران حاذق، هم‌نشینی و هم‌صحبتی با دوستان دلسوز و بزرگوار، از جمله راه‌های رسیدن به این هدف است.


- عادتی که باید ترک کرد.

مناسب است در اینجا به یک عادتی که در بین مردم رواج دارد ـ و شاید گریبان ما را نیز گرفته باشد ـ و باید تغییر کند اشاره کنیم. در فرهنگ متداول و عمومی، مردم تا بیمار نشوند به پزشک مراجعه نمی‌کنند، تا زندگی‌شان دچار مشکل نشود به فکر مشاوره نمی‌افتند و تا با مسئله‌ای شرعی روبرو نشوند به سراغ روحانی مسجد و رساله عملیه نمی‌روند. در حالی‌که واقعه را باید قبل از وقوع، علاج کرد؛ رعایت مسائل بهداشتی شخصی و عمومی و عمل به توصیه‌های اطبا و متخصصین فن پزشکی، راهکار جلوگیری از بیماری است. هیچگاه نباید از پیشگیری غفلت نمود؛ گاهی باید برای بیمار نشدن و اطمینان از سلامتی به پزشک مراجعه کرد و مسائل بهداشتی و سلامتی را به جای مسائل درمانی جویا شد. البته ممکن است راهکار پیشگیری، مثل راهکار درمان، مراجعۀ به پزشک باشد، ولی تفاوت آن دو، در نچشیدن طعم بیماری است.

در مورد مشاوره هم چنین است؛ مشاوره تنها برای رفع مشکلات و ناکامی‌ها نیست، بلکه یکی از بهترین راهکارها برای گرفتار نشدن در دام مشکلات است. به این ماجرا دقت کنید:

انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد و یکی از نامزدهای انتخاباتی، به عنوان رییس جمهور برگزیده شد. نامزد مورد حمایت فرزانه، نتوانست در انتخابات پیروز شود. اما کاندیدای مورد نظر شوهرش در انتخابات پیروز شده بود و به همین جهت، شوهرش احساس غرور می‌کرد و این پیروزی را به رخ فرزانه می‌کشید. فرزانه که از این روند، احساس خوبی نداشت، به مشاوری امین و آگاه مراجعه کرد و از او یاری خواست. او به مشاور خود چنین گفت: «همسرم رأی آوردن آقای الف را به رخ من می‌کشد و فخر می‌فروشد و از آقای ب بدگویی می‌کند. من از هر دو کارش بدم می‌آید؛ هم از فخرفروشی‌هایش و هم از بدگویی‌ها و نیش و کنایه‌هایش. تا حالا خویشتن‌داری کرده و واکنشی نشان نداده‌ام، امّا می‌ترسم با ادامه این وضعیت، تاب نیاورم و با او مقابله کنم و زندگی خوبمان خراب شود.»

مشاور، تصمیم فرزانه به مشاوره را تحسین نمود و او را نسبت به ادامه این جریان هشدار داد. در نهایت چنین راهکاری را مطرح کرد: « شما بدون از دست دادن فرصت، با همسرتان به مذاکره بنشینید و در حالتی آرام و بدون عصبانیت، به او بگویید: پیش از این که این آقا و آن آقا بیایند و کاندیدای ریاست جمهوری شوند و شما هوادار یکی‌ شوید و من طرفدار دیگری، ما زن و شوهر بودیم و زندگی خوبی داشتیم. حالا که یک مسأله‌ی سیاسی در کشور پیش آمده و هر کدام از ما، برابر تشخیص خود، وظیفه‌مان را انجام داده‌ایم، شایسته نیست که زندگی‌مان به علت یکسان نبودن تشخیصمان خراب شود. بیاییم برای حفظ عشق و احتراممان، از حالا دیگر درباره‌ی این موضوع، هیچ نگوییم و همدیگر را ناراحت نکنیم. بیاییم مانند سابق با مشترکاتمان زندگی کنیم و در این موردِ به‌خصوص که اختلاف دیدگاه داریم، هر کس نظر خودش را داشته باشد. لازم نیست که در همه‌ی مسائل، سلیقه و اندیشه‌ی یکسان داشته باشیم؛ آنچه لازم است، این است که به نظر یکدیگر احترام بگزاریم ... .

اگر توانستید به این توافق برسید و خودتان کارها را درست کنید، که خوب، وگرنه با همسرتان به مشاوره بیایید، تا مشاوره‌ی سه نفره داشته باشیم و راه حلّی برای مسأله بیابیم.»

بعد از یک هفته، فرزانه به مشاورش مراجعه کرد و از موفقیتش گزارش داد. مشاور، بر تلاش او آفرین گفت و او را با یک نصیحت پیشگیرانه بدرقه کرد: «مراقب باشید که احساسات یکدیگر را تحریک نکنید؛ نه با سخن و کردار صریح، نه با کنایه و سخن نیشدار.»

[1]



[1]. علی اکبر مظاهری، نبرد بی‌برنده، ص201 تا 204، انتشارات خادم الرضا ع، چاپ اول (با دخل و تصرف).



* زندگی با طعم خوش 1

  • ۰ نظر
  • ۳۰ بهمن ۹۲ ، ۱۹:۲۸
  • ۴۴۷ نمایش
  • محمد دهقانی زاده