باکوره

باکوره

باکوره، همان نوبرانۀ میوه‌هاست!
می‎خواهم نویسندگی را نوبر کنم ...

عذاب الهی در لیلة المبیت

جمعه, ۵ دی ۱۳۹۳، ۰۴:۳۶ ب.ظ

این مطلب در تاریخ 3 دی 1393 در سایت تبیان با همین عنوان منتشر شد. (+)


چقدر نزد من خوشایند و دوست‌داشتنی هستی. اگر مردمانت مرا اخراج نمی‌کردند، غیر تو را برای سکونت بر‌نمی‌گزیدم.[1]

این سخنان پیامبر اکرم صلی الله علیه واله خطاب به شهر مکه است که ابن عباس آن‌ها را نقل می‌کند. این نهایت علاقه پیامبر اکرم صلی الله علیه واله به سرزمین مقدس مکه است. پیامبر، سرزمین جدش ابراهیم و سرزمین وحی را دوست داشت و حاضر نبود به راحتی از آن جدا شود. از همین رو بود که 13 سال سختی‌ها را به جان خرید و با وجود مهاجرت مسلمین به حبشه و مدینه، خود از آن سرزمین فاصله نگرفته بود. عبدالله بن عدی می‌گوید که پیامبر را سوار بر ناقه‌اش در کنار صفا و مروه دیدم. حضرت خطاب به مکه می‌فرمود:

تو بهترین زمین خدایی. تو دوست‌داشتنی‌ترین قطعه زمین برای خدایی. اگر مرا از اینجا اخراج نمی‌کردند، هرگز اینجا را ترک نمی‌کردم.[2]

اما اقدامات مشرکین سرنوشت دیگری را برای پیامبر می‌طلبید؛ هنگامی که وعده‌ها و وعیدهای آنان در پیامبر کارساز نشد و جای بزرگترین حامیان پیامبر، عبدالمطلب و أبوطالب و حضرت خدیجه سلام الله علیهم را خالی دیدند  تصمیم بر اجرای نقشه شومی گرفتند؛ قتل پیامبر، آن هم به گونه‌ای که خاندان ایشان توانایی خونخواهی حضرت را نیز نداشته باشند.

لیلة المبیت

وقتی پیامبر از نقشه شوم مشرکین اطلاع یافت و به اجبار تصمیم به ترک مکه گرفت، پسر عم خویش، علی بن أبی‌طالب علیه السلام را فراخواند و توصیه‌های لازم را به او گفت؛ اینکه در مکه بماند و امانات را به صاحبانش برگرداند و در فرصت مناسب خانواده پیامبر را به همراه خود به مدینه بیاورد.

اما توصیه دیگر پیامبر این بود که شبانگاه به جای پیامبر صلی الله علیه واله در بستر بیارامد تا پیامبر به راحتی منزل را ترک گوید و بدون مزاحمت کفار به مدینه هجرت کند.

حضرت علی علیه السلام پذیرفت. همان روانداز سبز رنگ پیامبر را بر خود کشید و بر جای پیغمبر خفت. کفار به بستر پیامبر یورش بردند تا او را برای همیشه از بین ببرند. اما با پسر عم او روبرو شدند و او را بر جای پیامبر یافتند. پیامبر را از او جستند. حضرت فرمود که مگر او را به من سپرده بودید که الآن او را از من می‌خواهید. با شنیدن این پاسخ، کافران علی علیه السلام را با خود برده و مورد ضرب و شتم قرار دادند.

خداوند این اقدام حضرت را ستود و جان‌فشانی امام را در قرآن کریم، جاودانه کرد؛

برخى از خلق در رضاى خدا             جان خود را دهد به بیع و شرا[3]

لیلة المبیت از نگاهی دیگر[4]

به تصریح آیات قرآن کریم، پیامبر صلی الله علیه واله از مکه اخراج شد. این صراحت را در آیات 40 سوره توبه و 13 سوره محمد و 76 سوره اسراء می‌توان جست. قرآن کریم می‌گوید که حضرت رسول وقتی مورد تهدید مکیان قرار گرفت از آن دیار اخراج شد. امری که در مورد برخی پیامبران دیگر نیز اتفاق افتاد.

سنت خداوند بر این است که در صورت اخراج یک پیامبر از شهرش، عذاب الاهی مردمان آن شهر را فرا خواهد گرفت. در ماجرای حضرت لوط، به محض خروج پیامبر خدا عذاب الاهی، اهالی شهر را فراگرفت. همچنین در ماجرای موسی کلیم الله؛ همین که پیامبر الاهی و همراهانش از رود نیل عبور کردند آب، فرعونیان را در خود بلعید و هلاک کرد. این یک وعده الاهی است و تخلف‌ناپذیر.[5]

در جریان اخراج حضرت محمد صلی الله علیه واله نیز خداوند بر این سنت تأکید نموده است؛ نزدیک بود که تو را از این سرزمین بیرون برانند که در این صورت جز مدت کمی باقی نمی‌ماندند.[6] چه بسیار مناطقی که از این منطقه‌ای که پیامبر را اخراج کردند قوی‌تر بودند، آن‌ها نیز در برابر عذاب الاهی نه توان مقاومتی داشتند و نه یاری.[7] از این رو با اخراج پیامبر، عذاب الاهی حتمی بود؛ آن هم عذابی فوری نه با تأخیر.

پیامبر اسلام صلی الله علیه واله حتماً از این سنت الاهی مطلع بود و از آن رو که مهربانی و عطوفت ایشان زبانزد است، راه‌حلی برای ممانعت از وقوع عذاب الاهی اندیشید.

در جریان عذاب قوم لوط، خداوند عذابش را از یک گروه غیر از پیامبر خدا استثناء کرده است و آن گروه کسی نیست جز خاندان پیامبر؛ وقتی حضرت ابراهیم علیه السلام از عذاب قوم آگاه شد گفت که لوط در میان آنان است. خداوند فرمود که ما بهتر می‌دانیم چه کسی در میان آنان است، ما لوط و خاندانش را نجات می‌دهیم.[8] از همین رو بود که خداوند از لوط خواست تا خاندانش را هم با خود ببرد.[9] در داستان حضرت نوح نیز، شاید علت سؤال حضرت نوح از خداوند در مورد عدم نجات فرزندش با عنایت به همین سنت تخلف‌ناپذیر است. از این روست خداوند در پاسخ، فرزند نوح را خارج از خاندان پیامبر می‌داند.[10]

حضرت محمد صلی الله علیه واله نیز با عنایت به این مطلب، خاندان خود را از شهر خارج نکرد تا عذاب الاهی را از مردمان این سرزمین دور بدارد. هرچند خداوند متعال وقتی شهر مکه را شهری امن قرار می‌دهد، خود در این امر پیش‌قدم است[11] اما امنیت این شهر نه از ذات آن، که از حضور ولی خداست.[12]

از این رو دور کردن عذاب از اهالی مکه را نیز می‌توان از افتخارات انحصاری امام علی علیه السلام در این شب دانست. شاید از این راه بهتر معنی آیه مباهله را درک کنیم؛ وقتی خداوند از حضرت علی تعبیر به نفس پیامبر می‌کند[13] چرا که در جای دیگر خطاب به پیامبر می‌فرماید:  ما تا وقتی تو در میان این قوم باشی آن‌ها را عذاب نخواهیم کرد.[14]



[1]. تفسیر درالمنثور، ج1، ص 123

[2]. همان

[3]. بقره، آیه 207؛ ترجمه تشکری

[4]. این نگاه، از مقاله دکتر امیرمحمود کاشفی برداشت شده است؛ «تحقیقی در قصه اخراج نبی اعظم صلی الله علیه و آله و بیتوته وصی علیه السلام و بررسی این واقعه از دیدگاه قرآن کریم»، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، 1386، شماره 181

[5]. اسراء، آیه 77

[6]. اسراء، آیه 76

[7]. محمد، آیه 13

[8]. عنکبوت، آیه 32

[9]. هود، آیه 81

[10]. هود، آیه 46

[11]. بقره، آیه 125

[12]. فتح، آیه 27

[13]. ال عمران، آیه 61

[14]. انفال، آیه 33

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی