باکوره

باکوره

باکوره، همان نوبرانۀ میوه‌هاست!
می‎خواهم نویسندگی را نوبر کنم ...

ما خیلی امور را می‌دانیم. دانسته‌هایمان چندان کم نیست. می‌دانیم که دروغ بد است، غیبت بد است، بی احترامی بد است، قضاوت عجولانه بد است. آگاهیم به این که صداقت خوب است، پاکی خوب است، حفظ حرمت دیگران خوب است، مشورت خوب است. اما گیر کار ما در عمل نکردن است. حتی این را هم می‌دانیم!

اگر دانستیم که اخلاقمان در برخورد با دوستمان تند بوده و می‌دانیم که راه جبران آن چیست و می‌دانیم برای پیشگیری از آن در موارد دیگر چه باید بکنیم، به همین دانسته مان عمل کنیم؛ دیگر بهانه نیاوریم که کنترل از دستم خارج شد یا تقصیر خودش بود و ...

اگر دانستیم که از علل پیشرفت جوامع غربی در برخی عرصه های زندگی، رعایت نظم و پاکیزگی و اهمیت به محیط پیرامونشان است، ما نیز روش نیکوی آنها در این امور را به کار گیریم؛ به اندازه انداختن کاغذ کوچک شکلات روی زمین هم حساس باشیم. به پارک صحیح خودرو در پارکینگ هم. به دخالت نکردن در حیطه خارج از تخصصمان هم.

و اگر دانستیم که دینداری، حال و عاقبت خوبی دارد دیگر شک نکنیم. دیگر دین را با چوب بدرفتاری برخی دینداران نکوبیم. دیگر آخرت خودمان را برای دنیای دیگران خراب نکنیم.

خسران بشر از ندانستن نیست. چرا که از قلم از جاهلان برداشته شده است. خسران بشر از عمل نکردن است.[1]



[1] این مطلب، برگرفته از افکار یومیه‌ام بود. اگر سر و تهی نداشت یا کمی بیش از حد کلی گویی و درشت گویی بود، پوزش می‌طلبم. هدف نخشکیدن قلم بود، ولو به نگارش چنین افکاری.

  • ۵ نظر
  • ۲۶ دی ۹۲ ، ۲۳:۱۳
  • ۴۲۵ نمایش
  • محمد دهقانی زاده
مدتی مشغول تهیه پایگاه اینترنتی حاج آقا بودم. چندان مهارتی در این زمینه ندارم، اما به علت علاقه زیاد به برنامه نویسی و مسائل پشت پرده! وب، سعی کردم کار را به پیش ببرم. الحمدلله کار مورد رضایت حاج آقا بود، اما خودم خیلی راضی نیستم و به چیزی بیش از آنچه هست می‌اندیشم.
چند روز پیش حاج آقا خبر خوشی به من دادند؛ چاپ اولین مقاله بنده در یکی از مجلات. الحمد لله. من همین نتیجه کوچک در اولین گام کوچک را ثمره نصایح دائمی و پدرانه و عالمانه حاج آقا می‌دانم، خصوصا که مطلب بنده، قدم در قدمگاه مطالب ایشان در آن مجله گذاشت. خیر است ان شاء الله. اما کوچکی قدم من در قبال مواعظ بلند ایشان، ناشی از کاهلی بنده است نه تقصیر صاحب خانه. به زودی این مطالب را در همین وبلاگ منتشر می‌کنم. ان شاء الله.
آخرین خبر هم اینکه: فصل، فصل امتحانات است. در طول مطالعات امتحانی و همچنین آمادگی برای نوشتن پایان نامه، مطالب جالبی نظرم را جلب نموده که برخی از آن‌ها در همین پایگاه به اشتراک خواهم گذاشت. ان شاء الله.
از لطف دوستانی که سفارشی و غیر سفارشی به وبلاگ بنده سر می‌زنند، متشکرم.
  • ۳ نظر
  • ۲۲ دی ۹۲ ، ۲۲:۲۹
  • ۲۶۷ نمایش
  • محمد دهقانی زاده

winter night

برای مشاهده تصویر در اندازه بزرگتر، روی آن کلیک کنید.

  • ۵ نظر
  • ۳۰ آذر ۹۲ ، ۲۳:۳۵
  • ۵۲۱ نمایش
  • محمد دهقانی زاده

فست فود

امروز به دیدن حاج آقا رفتم؛ مثل همیشه سرحال و سرزنده. کاش امکان دیدن حاج آقا در ابتدای هر روز فراهم بود. انرژی زایی ایشان فوق العاده است. بین مردم رایج است که چنین انسان‌هایی هیچ وقت پیر نمی‌شوند.

دیدار امروزمان هم مثل همیشه حداقل برای من پربار بود. یک هدیه هم گرفتم؛ یک نصیحت.

حاج آقا صاحب قلم اند و نصیحتشان هم در راستای تقویت قلم بود. توصیه کردند که برای رشد و بالندگی قلم، آثار رشید و بالنده را بخوانم، نه هر نوشته‌ای را. خواندن آثار فاخر برای اوج گرفتن قلم نه تنها مفید، بلکه لازم است.

این توصیه را زیاد شنیده بودم، اما هر گلی بویی دارد.

امشب که روی کلام ایشان می‌اندیشیدم، به یاد ذائقه انسان‌ها افتادم. وقتی انسان‌ها از این غذاهای بازاری و فست فود بی‌بهره بودند، بیماری‌های ناشناخته کمتر و فکرها، در سطح بالاتری جولان می‌یافت. با رسوخ این غذاهای نازل و کم خاصیت (و شاید بی‌خاصیت) جسم‌ها ضعیف‌تر و فکرها سطحی‌تر شده‌اند.

قلم برای برخی، از غذای جسم هم مهم‌تر است. از این رو مباد که فست فود خورش کنیم!

  • ۳ نظر
  • ۳۰ آذر ۹۲ ، ۲۰:۰۹
  • ۵۸۵ نمایش
  • محمد دهقانی زاده

محبت مادر

هوا خنک شده بود. همین خنکی، کمی از سوی چشمم می‌کاست. فاصله چندانی با خانه نداشتم، فقط یکی دو پیچ دیگر مانده بود.

به آخرین پیچ که نزدیک می‎شدم. نگاهم را به سه راهی دوخته بودم و در آن هوای نمناک، با بخار دهانم، صورتم را گرم می‌کردم تا بهتر ببینم! صحنه‎ای که می‌دیدم چندان برایم واضح نبود، همین طور که جلوتر می‌رفتم، بیشتر دقت می‌کردم تا این که دیدم مادری فرزندش را می‌بوسید. البته صحنه‌ای تکراری بود، ولی برای من زیبا می‌نمود.

مادری که فرزند حدود 25 ساله‌اش را می‌بوسید و از او جدا می‌شد. واقعا بچه‌ها همیشه برای مادرشان بچه‌اند؛ حتی اگر جوان باشند یا صاحب همسر و فرزند هم باشند. رابطه زیبای فرزندان و مادر، از جمله صحنه‌های زیبای آفرینش است که کمتر از سرسبزی‌های خطه شمال کشور، انرژی‌زا نیست. من در میان این روابط عاطفی، آغوش مادر و بوسیدن دست پدر را دوست دارم.

زیبایی ماجرا به این کوتاهی نبود؛ وقتی مادر، مسیرش را از فرزندش جدا کرد، همچنان با نگاهش او را بدرقه می‌کرد؛ چند قدم کوتاه برمی‌داشت و باز با نگاهش سلامتی فرزندش را می‌جست و سردی هوا را نمی‌فهمید. واقعا مادر توان دیدن خاری در پای فرزندش را هم ندارد.

بدرقه مادر طولانی شد تا اینکه دیوارها، کوتاهش کردند.

به یاد دست‌های معصوم افتادم و می‌خواستم توصیفی برای این نگاه مادرانه بیابم، اما نتوانستم...

  • ۲ نظر
  • ۲۴ آذر ۹۲ ، ۱۵:۱۰
  • ۳۹۶ نمایش
  • محمد دهقانی زاده

آداب عشق ورزی

* نمای برون

اواسط سال گذشته بود؛ حاج آقا، کتاب «فرهنگ خانواده» را به ناشر سپردند تا آن را منتشر کند. پس از آن در مورد انتشار مطالبی پیرامون روابط جنسی و عاطفی همسران، با افراد مختلف مشورت کردند. این مطالب را با همکاری خانم دکتر مرقاتی خویی تهیه نموده بودند. مطالب خیلی عالی بود؛ برای من از این جهت اهمیت داشت که این مطالب از فیلتر یک شخصیت روحانی و کارشناس رد شده بود، نه مثل برخی آثار موجود که ترجمه آثار غیر دینی یا اثر کارناشناس بود.

بعد از گفت و گوهای طولانی، حاج آقا نوشته‌هاشان را سامان داده و در تابستان امسال به انتشارات دادند تا با نام «آداب عشق ورزی» منتشر شود.

انتشارات که شیفته این کتاب شده بود، به سرعت کارهای نشر را پیش برد و (تقریبا طی سه ماه) آن را در آبان ماه گذشته منتشر کرد. او (انتشارات) که نیاز مردم به این کتاب را خوب حس نموده بود، بعد از چند روز، چاپ دوم کتاب را روانه بازار کرد؛ و چنین شد که آداب عشق ورزی، در طول چند هفته، به تجربه تیراژ 10هزار تایی دست یافت.[1]


  • نام کتاب: آداب عشق ورزی
  • نویسنده: استاد علی اکبر مظاهری
  • مشاور علمی: دکتر عفت السادات مرقاتی خویی
  • انتشارات نورالزهرا س - قم


* نمای درون

این کتاب در شش فصل، طبقه بندی شده است؛

در فصل اول تحت عنوان باورها و بایدها به صورت مقدمه، مطالبی در زمینه جایگاه موضوع مورد بحث، ارائه می‌کند.

در فصل دوم که با عنوان مسائل جنسی؛ رکن زندگی مطرح شده است، به فواید و آثار امور جنسی و عاطفی در زندگی همسران می‌پردازد.

در فصل سوم به آسیب‌ها و آفت‌های این روابط پرداخته و راهکارهایی برای مقابله با این امور مطرح می‌کند. از همین رو عنوان آسیب شناسی و آفت زدایی را به همراه دارد.

بعد از طرح مباحث مذکور، مطالب و نکاتی در آداب و روش امور جنسی و عاطفی در قالب سه فصل پایانی کتاب بیان می‌شود. عناوین سه فصل پایانی به ترتیب همدلی و همراهی، روانشناسی زن و مرد، ادب عشق است.



[1] برای تهیه کتاب، با انتشارات تماس بگیرید؛ قم. بلوار بهار. رو به روی پل حجتیه. پلاک 256. نشر نورالزهرا س.

تلفن 37739106 - 025

خرید اینترنتی کتاب از انتشارات نورالزهرا س

خرید اینترنتی کتاب از فروشگاه باسلام

  • ۳ نظر
  • ۰۲ آذر ۹۲ ، ۰۹:۳۶
  • ۲۰۴۳ نمایش
  • محمد دهقانی زاده

دست کودک

همسایه جدیدمان بودند. تازه اسباب‌هایشان را آورده بودند قبلا در یکی دیگر از مناطق شهر زندگی می‌کردند و اکنون به دلایلی به مجتمع ما نقل مکان می‌کردند. البته در ساختمان ما ساکن نمی‌شدند، ولی در رفت و آمدهایمان هم‌مسیر بودیم.

بزرگشان روحانی خوشرو و بشاشی بود. با اینکه روابط عمومی ضعیفی داشتم، به سمتش رفتم و حال و احوال و گپ و گفت مختصری با او داشتم که پسرم؛ محمد امین از راه رسید. هنوز 7 سالش تمام نشده بود.

همسایه تازه واردمان به سمت محمد امین رفت و دستش را به سمتش دراز کرد. محمد امین هم دستان کوچکش را به او داد تا به گرمی در دستانش فشرده شود. هنوز دستان محمد امین را رها نکرده بود که خم شد و دستانش را بوسید.

برای اطرافیان عجیب بود، البته من هم دوست داشتم از علت کارش جویا شوم اما خجالت می‌کشیدم از او بپرسم. شاید او هم متوجه تعجب ما شده بود، به همین دلیل خودش بدون این که کسی از او بپرسد، سؤال ذهنمان را پاسخ داد: «علامه حسن زاده آملی نیز به همین صورت رفتار می‌کنند. ایشان می‌فرمود که کودکان چون دلشان پاک است و گناهی ندارند، معصوم اند و بوسیدن دستان کودکان، بوسیدن دستان معصوم است.»

  • ۱ نظر
  • ۰۱ آذر ۹۲ ، ۱۰:۱۵
  • ۳۸۸ نمایش
  • محمد دهقانی زاده

God


در مقامى که کنى قصد گناه
گر کند کودکى از دور نگاه

شرم دارى، زگنه، در گذرى
پرده عصمت خود را ندرى

شرم بادت ز خداوند جهان
که بود خالق اسرار نهان

بر تو باشد نظرش بى گه و گاه
تو کنى در نظرش قصد گناه

  • ۲ نظر
  • ۳۰ آبان ۹۲ ، ۱۹:۱۱
  • ۱۴۸۲ نمایش
  • محمد دهقانی زاده