باکوره

باکوره

باکوره، همان نوبرانۀ میوه‌هاست!
می‎خواهم نویسندگی را نوبر کنم ...

امام حسین

ـ اللهم صلّ علی محمد وال محمد

ـ به دنبال پیدا کردن حکم شرعی همه سؤالات فقهی خود در قرآن نباشید. اگر قرار بر این بود که قرآن به همه سؤالات شرعی (خصوصاً سؤالات جزئی) پاسخ گوید، «حسبنا کتاب الله؛ کتاب خدا برای ما کافی است» که در اواخر عمر شریف پیامبر صلی‌الله علیه واله گفته شد، درست بود.

ـ در سال 1988 میلادی در ایستگاه قطار شهری شیکاگو، زنی مورد تجاوز قرار گرفت. در این ماجرا هیچ‌کس برای کمک به قربانی حرکتی نکرد با اینکه این عمل در ساعت‌های پر رفت‌وآمد صورت گرفته بود. یک دانشمند شرق‌شناس با مشاهده این صحنه و احساس وظیفه نکردن مردم به تحلیل ماجرا می‌پردازد. درنهایت نبود فرهنگ «امربه‌معروف و نهی از منکر» در جامعه غربی را مهم‌ترین عامل بروز چنین وقایعی می‌شمارد. همین امر، او را به نوشتن یکی از بهترین کتاب‌ها درباره امربه‌معروف و نهی از منکر وا می‌دارد.

در سال 2014 میلادی در شهر اصفهان ایران، تعدادی از بانوان ایرانی مورد تهاجم عده‌ای شرور به نام اسیدپاش قرار می‌گیرند. عده‌ای با بررسی این واقعه به این نتیجه می‌رسند که امربه‌معروف و نهی از منکر عاملی اساسی در بروز این حادثه است!

ـ شامیان بعد از کشته شدن امام حسین علیه‌السلام برای تقرب به یزید به جعل روایت روی آوردند؛ از جمله روز عاشورا را، روز برکت نامیدند.

امامان شیعه علیهم‌السلام، در تقابل با این رفتار زشت، نه‌تنها این روز را خالی از برکت دانسته و مردم را از رفتن در پی کسب روزی در این روز بازداشته‌اند، بلکه خواستار دوری مردم از لذت‌ها شدند؛ رفتاری مانند رفتار یک مصیبت‌زده.

پس وقتی بر سر سفره غذای امام حسین علیه‌السلام می‌نشینیم فراموش نکنیم که ما مصیبت امام حسین علیه‌السلام را بر دوش می‌کشیم.

  • ۰ نظر
  • ۰۴ آبان ۹۳ ، ۱۹:۴۴
  • ۴۲۴ نمایش
  • محمد دهقانی زاده

امام حسین

ـ السلام علیک یا أباعبدالله

ـ مسلمان، بر اساس آموزه‌های دینی، نه‌تنها مسلمان را مسخره نمی‌کند، بلکه از تمسخر غیرمسلمان نیز خودداری می‌کند. نه قرآن و نه سنت، مسخره کردن انسان را روا نمی‌شمارند.

ـ مطلبی که این روزها درباره اسیدپاشی و ارتباط دادن آن به امربه‌معروف و نهی از منکر بسیار عجیب است. به نظرم باید ماجرای شهید امربه‌معروف را بازخوانی کرد. در آن ماجرا، شهید امربه‌معروف و در ماجراهای دیگر آمر به معروف، حامی مظلوم بوده‌اند نه مهاجم به مظلوم. در این قضایا، برخی به‌جای اینکه آمرین به معروف را متهم کنند، باید درخواست تسریع در تصویب قوانین حمایت از آمرین به معروف را داشته باشند تا افراد جرئت و جسارت دفاع از مظلوم را پیدا کنند. در ماجرای کثیف اسیدپاشی، جای یک فدایی و مدافع خالی است و آمر به معروف همان شخص است که اصلاً در این قضایا وجود ندارد. اگر کسی نقاب دروغین بر چهره زد و قصد تخریب جایگاه امربه‌معروف را داشت، باید نقاب از چهره دغل‌کار برداشت نه اینکه خواهان تعطیلی امربه‌معروف شد.

ـ هرگاه محرّم می‌رسید، امام کاظم علیه‌السلام خنده را رها می‌کرد و با اندوه دمساز می‌شد تا دهه محرّم به پایان رسد.

در روز دهم ماه، اندوه حضرت فزونی می‌یافت و اشک از چشمان مبارک حضرت جاری می‌شد. حضرت می‌فرمود: امروز همان روزی است که حسین علیه‌السلام کشته شد.

این روایتی بود از امام رضا علیه‌السلام در وصف حالت پدر بزرگوارشان در ماه محرم.

  • ۰ نظر
  • ۰۳ آبان ۹۳ ، ۱۸:۴۷
  • ۳۷۴ نمایش
  • محمد دهقانی زاده

این مطلب در تاریخ 4 مرداد 1393 در سایت تبیان با عنوان «تضمین سود یک ساله تنها با یک شرط!» منتشر شد. (+)



«لَعَلَّکُم تَتَّقون»؛ عبارتی است که در پایان 6 آیه قرآن کریم قرار گرفته و در زبان فارسی، به این مضمون ترجمه شده است: «باشد که تقوا پیشه کنید».

خداوند متعال تقوا را نتیجه عمل به دستورات خود در این 6 آیه قرآن با لفظ واحد بیان نموده است؛ از دستور به عدم سستی در پایبندی به فرامین الاهی[1] تا عبودیت و بندگی خدا[2]، از قصاص جانی[3] تا روزه داری[4].

تقوا چیست؟

حفاظت و مراقبت شدید، این معنایی است که از واژه تقوا برداشت می‌شود. تقوا حالتی است که انسان را از خطا و گناه باز داشته و او را بر اطاعات و عبودیت خداوند وا می‌دارد.

در فرهنگ اسلامی، تقوا، رهاورد اهتمام مسلمان در اجرای احکام و عمل به دستورات شرع است. ملکه‌ای که فرد را از تخلف از صراط مستقیم باز داشته و همواره اجتناب از بی‌راهه‌ها را برای او بازخوانی می‌کند. تقوا حفاظ جاده هدایت است.

پاداش روزه داری

برخی ثمره روزه‌داری را تنها یاد گرسنگان و فقیران می‌دانند. اما اگر تنها همین حکمت صیام بود، نمی‌بایست بر فقرا و گرسنگان واجب می‌شد. وجوب روزه بر فقرا خود گواه بر وجود حکمت دیگری برای آن است که غنی و فقیر را باهم در بر می‌گیرد.

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ.

«ای مؤمنان، همانطور که بر مردمان پیش از شما روزه واجب بود، بر شما نیز واجب شده است، باشد که تقوا پیشه کنید.» آیه 183 سوره بقره که در آن، تقوا ثمره روزه داری دانسته شده است.

خداوند متعال در این آیه ثمره روزه داری را حصول تقوا بیان نموده است. اما نه به صورت قطعی که در این صورت باید «لتتقون» می‎فرمود.

  • ۲ نظر
  • ۱۰ شهریور ۹۳ ، ۲۰:۳۳
  • ۱۱۸۱ نمایش
  • محمد دهقانی زاده

این مطلب در تاریخ 11 تیر 1393 در سایت تبیان با عنوان «بهترین عمل برای جذب دل‌ها!» منتشر شد. (+)



«ما از کسانی هستیم که می‌دانیم و دشمنان ما از کسانی هستند که نمی‌دانند و شیعیان ما صاحبان خردند.»

این سخن امام ششم شیعیان، امام جعفر صادق علیه السلام است که مرحوم کلینی در جلد اول کافی آن را نقل نموده است. امام صادق علیه السلام در این روایت از سه گروه یاد می‌کند: عالمان، جاهلان، صاحبان خرد. عالمان که می‌دانند، جاهلان که نمی‌دانند و صاحبان خرد که هرچند نمی‌دانند اما با فکر و اندیشه، راه درست را انتخاب کرده و از عالمان جدا نمی‌شوند.

این تقسیم امام با آیه 9 سوره زمر مرتبط است؛ «آیا آنان که مى‏دانند با آنها که نمى‏‌دانند برابرند؟ تنها خردمندان پند مى‏‌پذیرند»[1]

البته سؤال خداوند، در راستای مطالبی است که قبل از آن بیان نموده است و به گونه‌ای پاسخ سؤال از قبل داده شده است: اگر کافر شوید ضرری به خدا نمی‌رسد هرچند او ایمان آوردن شما را می‌پسندد و اگر ایمان بیاورید رضای خداوند را کسب کرده‌اید. اما آیا کسی که خداوند را در طول شبانه روز می‌خواند با کسی که از او غافل است یکی است؟ آیا کسی که می‌داند با کسی که نمی‌داند برابر است؟

چه کسی می داند؟

عالمی است از فضلای حوزه علمیه قم. مدت نسبتا طولانی است که با او در رفت و آمدم. از بهترین لحظه‌های زندگی‌ام مواقعی است که با این بزرگوار همنشینم. یکی از فعالیت‌هایی که ایشان دائما پیگیر آن است، ارائه مشاوره به جوانان در حوزه و دانشگاه است؛ مشاوره هایی عالمانه از سر دلسوزی و محبت نه فقط برگرفته از مطالعات کلاسیک و علمی. جوانانی که پیرامون این بزرگوار فعالیت دارند نیز به شدت شیفته اخلاق و رفتارش هستند. علت این شیفتگی چیزی نیست جز بروز دانسته‌ها در رفتار و کردار. شاید ایشان بسیاری از علوم را نداند، اما آنچه را می‌داند به آن پایبند است؛ اگر سادگی زندگی و دوری از تعلقات را فضیلت می‌داند، خود نیز ساده زیست است. اگر تفریح را برای تجدید روحیه خانواده لازم می‌داند، برای تفریح آنها برنامه‌ریزی هم می‌کند.

  • ۱ نظر
  • ۳۰ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۱۱
  • ۶۸۸ نمایش
  • محمد دهقانی زاده
این مطلب در تاریخ 21 خرداد 1393 در سایت تبیان، با عنوان «کسی را به زور نمی‌توان به بهشت برد!» منتشر شد. (+)


«کسی را به زور نمی توان به بهشت برد» این عبارتی است که این روزها به مضامین مختلف از افراد جوراجور می شنویم؛ سخنرانان، فیلمها، روزنامه ها و ... .

مستند غالب گویندگان متدین نیز برخی آیات قرآن است. در میان آیات، لا إکراه فی الدین[1]، سرراست ترین آیه به شمار می آید.

اما آیات دیگری نیز هستند که همین مضمون از آنها قابل برداشت است، مثل آیه 99 سوره یونس: اگر پروردگارت مى‏خواست، تمامى اهل زمین ایمان مى‏آوردند، پس آیا تو مردم را به اکراه وا مى‏دارى تا اینکه مؤمن شوند؟[2]

خداوند از پیامبرش پرسیده است: آیا تو مردم را بر ایمان آوردن مجبور می کنی؟ اگر خداوند می خواست خود بر این امر قادر بود و همه را مؤمن می کرد. ولی چون در آن ایمان فایده‌ای نبود، خداوند از انجام آن خودداری کرد. پس ای رسول، تو نیز خویشتندار باش و از خطا رفتن مردمان نرنج.

ایمان، برآمده از قلب است و اگر از قلب برنخیزد ایمان نیست، این دلیلی است که خداوند به خاطر آن پیامبرش را از اجبار مردم باز می دارد.

اما در دین، سلسله ای از احکام وجود دارد که بوی اکراه و اجبار دارند؛ اینکه اگر عمل نادرستی از شخصی سر بزند، باید به او تذکر داد (نهی از منکر و امر به معروف)، اینکه اگر شخصی مرتکب زنا یا دزدی شد بر او حد شرعی جاری شود، اینکه اگر شخصی از دین خارج شد مرتد دانسته شده و در برخی موارد حکم به مرگ او شود. و بسیاری احکام دیگر که از زبان تا عمل، فرد را مجبور به دینداری می کند.

آزادی در انتخاب دین

اساس دین بر پایه آزادی در عقیده است. اسلام، توسعه دینی با توسل به زور و شمشیر و گلوله را نه تنها نمی پسندد که آن را بی فایده نیز می داند. عقیده و اندیشه را نمی توان با اجبار به افراد قبولاند. می توان با تذکر و راهنمایی و توضیح، اندیشه و عقیده ای را معرفی کرد، بشارت و انذار داد و پیامبرگونه مذکِّر بود اما انتخاب در اختیار شخص است؛ عقیده جدید را بپذیرد یا رد کند.

پذیرش عقیده، تعهد به دینداری

وقتی شخصی از چراغ قرمز عبور کند، مأمور راهنمایی و رانندگی او را جریمه می کند.

  • ۰ نظر
  • ۱۶ مرداد ۹۳ ، ۲۲:۵۶
  • ۵۳۸ نمایش
  • محمد دهقانی زاده

حجاب

- «کار پلیس، بگیر و ببند است. به نظرم جمع کردن "پلیس" با "ارشاد"، ناجور است. ارشاد کار فرهنگی است. باید اهل فرهنگ در آن پیشقدم باشند. اهل فرهنگ هم فقط بازیگران و بازیکنان نیستند، همین طلبه‌ها هم صاحب فرهنگ اند و باید فرهنگ به آن‌ها سپرده شود.
حکومت شاید نتواند کسی را به زور به بهشت ببرد، اما راههای زیادی برای هموار کردن جاده بهشت دارد. در مورد همین مسأله حجاب، به جای استفاده از نیروی بگیر و ببند، از صاحبان فرهنگ بهره ببرد.
وقتی سرانه مصرف لبنیات در کشور پایین می‌آید، دولت برای لبنیات یارانه قرار می‌دهد. وقتی سرانه استفاده از چادر و پوشش اسلامی هم پایین می‌آید برای آن یارانه بگذارد.
الان داشتن پوشش کامل و متین اسلامی، هزینه زیادی دارد. اگر در بازار نرخ پارچه آن هم پارچه مشکی آن هم جنس خوبش را بگیری می‌فهمی. برای همین داشتن پوشش مناسب هزینه اضافی دارد خصوصا برای کسانی که چندان به جنبه های معنوی توجهی ندارند و البته به دنبال لاابالی گری هم نیستند. دولت اگر این هزینه پوشش مناسب را پایین بیاورد، یکی از بهترین اقدامات است. همانطور که برای احتیاجات شکم یارانه می‌دهد برای احتیاجات فرهنگ هم یارانه خرج کند.
برای نشر حجاب، نیازی به گشت و بگیر و ببند و آبروریزی نیست. چادر و لباس‌های مناسب را به وفور در بازار بریزد تا دسترسی به آن ها برای همه آسان باشد. نه این که مثل الان باید بازار را زیر و رو کنی تا یک لباس مناسب ـ چه مردانه و چه زنانه ـ پیدا کنی.»

-دوستان من هم صاحب ایده هستند. این یکی از ایده‌های آن‌ها درباره حجاب بود. نظر شما چیست؟

  • ۰ نظر
  • ۱۶ تیر ۹۳ ، ۱۲:۵۸
  • ۴۲۰ نمایش
  • محمد دهقانی زاده

- مراقب فرزندش بود. دوست داشت همیشه آراسته باشد؛ ظاهری زیبا و جذاب با لباس‌هایی نو و رنگارنگ. می‌خواست همیشه لباس‌های فرزندش نو باشد هرچند جیبش طاقت آن را نداشت. می‌خواست فرزندش مثل گوشی موبایلش تک باشد.
از اینکه فرزندش لهجه داشته باشد بیزار بود. جست و خیزهایش را بر نمی‌تابید. آرزویش داشتن فرزندی اتوکشیده، متین، آراسته و باکلاس بود؛ فرزندی در حد لالیگا!
آن روز که دیدمش اعصاب نداشت. حسابی بی حال و گرفته بود.
گمان کردم به مشکلی برخورده؛ مصیبتی به خانواده اش رسیده، فرزندش بیمار شده، قسطش عقب افتاده، با همسرش بگو مگو کرده یا ...
اما هیچکدام نبود. با دلداری صحبت با او را آغاز کردم. وقتی علت را فهمیدم ندانستم که بخندم یا بگریم! اما او ترجیح داده بود که عصبانی شود و داد بزند و کشتی‌هایش را به زور غرق کند.
" فرزندش در زمانی که او منتظر یک تاکسی بوده، با لباس‌های آنچنانی‌اش، در کنار جاده، فقط به اندازه یک مشت کودکانه نه بیشتر، برای لحظه‌ای کوتاه نه طولانی‌تر، خاکبازی کرده و گوشه‌ای از لباسش خاکی شده " این عامل همه مصیبت‌هایش بود.
- اگر خوب بنگریم؛ تک فرزندی‌های امروز کم مشکل آفرین نیستند! کودکانی که دست و پایشان در قید لباس‌های زیبایشان بسته است و بازی کردنشان به خانه و پارک‌های شبانه پاستوریزه محدود می‌شود. آزادی‌های پدران و مادرانشان را به بهانه دردانه بودن ندارند و حسرت درست کردن جاده‌ای خاکی را می‌خورند. فرصت آزمودن و خطا رفتن را ندارند و به بهانه اشتغال والدین و پیشرفت آن‌ها در دام بازی‌های مجازی و کارتون‌های تلویزیون و تنهایی‌هایشان می‌افتند.
- کودکان طالب محبت‌اند. خیلی به لباس نو نمی‌اندیشند اما دوست دارند که با کفش نو و در زمین سنگلاخ، کفش‌هایشان را روی زمین بکشند تا پشت سرشان گرد و خاک بلند شود و در ازای این کارشان توبیخ نشوند. کودکان عاشق مهربانی‌های دیروز اند؛ مهربانی‌های فراموش شده.

  • ۳ نظر
  • ۱۰ تیر ۹۳ ، ۱۱:۵۴
  • ۵۰۶ نمایش
  • محمد دهقانی زاده
فرهنگ خانواده
اهمیت خانواده در جامعه ما بر کسی پوشیده نیست. هم در دین، هم در قانون و هم در آداب و فرهنگ، بر تشکیل و تحکیم آن و رعایت جایگاه و حرمتش تأکید شده است. بر ماست تا برای استحکام بنیانهای خانواده، آسیب شناسی و آفت زدایی آن و ارج نهادن منزلتش بکوشیم.
خانواده، شامل پدربزرگ، مادربزرگ، پدر، مادر و فرزندان است. اداره صحیح روابط بین اعضا، فرهنگی ویژه و دانایی و توانایی خاصی می‌طلبد. این مدیریت باید بگونه‌ای صورت گیرد تا هم روابط را تقویت کند و هم آسیب‌های موجود را زدوده و مانع بروز آسیبهای دیگر شود. در این بین، اهمیت آگاهی افراد از نقش و وظایفی که در دایره خانواده بر عهده دارند و اهمیت آشنایی با آداب و سلوکی که اهداف یاد شده را برآورد و اهمیت فرهنگی که بر روابط اعضای خانواده باید حاکم باشد روشن می‌شود.
کتاب‌ها، مقاله‌ها، همایش‌ها سخنرانی‌ها و فیلم‌هایی که سعی در تبیین چگونگی روابط اعضای خانواده دارند، نتوانسته‌اند آن گونه که باید از عهده آن برآیند. هر یک، گوشه‌ای از آن را بر عهده گرفته و به برخی روابط پرداخته و از سهم سایرین غافل شده است.
استاد علی اکبر مظاهری، از اساتید و مشاورین بنام حوزه علمیه قم، که عمری را در مطالعه و مشاوره در امور خانواده گذرانده است، با توجه به همه این مطالب، اثری جدید در این زمینه پدید آورده است.
این کتاب؛ فرهنگ خانواده؛ که از قضا میلادش با سالی که نیمی از شعار آن فرهنگی است، مقارن شده است، سعی دارد به همه روابط ارکان خانواده بپردازد و آداب و فرهنگی که باید بر این روابط جاری باشد را بیان کند؛ هم در روابط همسران، هم در روابط با پدربزرگ و مادربزرگ و هم در روابط با فرزندان و حقوقشان. هرچند به همه روابط پرداخته است، اما سهم همسران را به دلیل اهمیت بیشتر، افزوده است.
این کتاب که بزرگ‌ترین اثر نگارنده آن به شمار آمده و حاصل یک عمر مطالعه و فعالیت علمی و مشاوره‌ای ایشان است، مانند یک دائرةالمعارف، به طرح موضوعاتی که لازمه فرهنگ حاکم بر خانواده است پرداخته و بایدها و نبایدها، و آسیب‌ها و آفت‌های زندگی خانوادگی را بر می‌شمرد. نویسنده علاوه بر این که از شیوه‌های اجرای بایدها و نبایدها و راهکارهای مبارزه با آفت‌ها و آسیب‌ها غافل نشده، نکته‌های کلیدی را در قالب حکایت‌هایی واقعی که از تجربه‌های مشاوره‌ای ایشان است، برای خوانندگان می‌نمایاند. ضمن این که همین حکایات، می‌تواند دلیلی مستند بر توصیه‌ها و راهنمایی‌های نویسنده باشد.
این کتاب در سه بخش سامان یافته است:
بخش اول به بیان مهارت‌ها و ضرورت‌های زندگی خانواده پرداخته و از اموری که فرد باید در زندگی خانوادگی خویش به آن‌ها اهمیت دهد و بر اجرای آن‌ها بکوشد یاد می‌کند.
بخش دوم به آسیب شناسی و آفت زدایی اختصاص یافته است. اموری که هر شخصی باید نسبت به ایجاد آن‌ها در خانواده خویش بیمناک بوده و از آن دوری گزیند و اگر خدای ناکرده در دام آن امور گرفتار شده، رهایی جوید.
بخش سوم نیز با عنوان دوران کمال، به بررسی برخی مسائل دوران کهنسالی و بازنشستگی پرداخته و نکاتی را برای موی‌سپیدان خانواده مطرح می‌کند.
این کتاب نیز مانند اثر پیشین استاد، توسط انتشارات نورالزهراء سلام الله علیها قم منتشر شده است.

  • ۵ نظر
  • ۲۹ فروردين ۹۳ ، ۲۲:۴۶
  • ۱۷۶۹ نمایش
  • محمد دهقانی زاده