ما خیلی امور را میدانیم. دانستههایمان چندان کم نیست. میدانیم که دروغ بد است، غیبت بد است، بی احترامی بد است، قضاوت عجولانه بد است. آگاهیم به این که صداقت خوب است، پاکی خوب است، حفظ حرمت دیگران خوب است، مشورت خوب است. اما گیر کار ما در عمل نکردن است. حتی این را هم میدانیم!
اگر دانستیم که اخلاقمان در برخورد با دوستمان تند بوده و میدانیم که راه جبران آن چیست و میدانیم برای پیشگیری از آن در موارد دیگر چه باید بکنیم، به همین دانسته مان عمل کنیم؛ دیگر بهانه نیاوریم که کنترل از دستم خارج شد یا تقصیر خودش بود و ...
اگر دانستیم که از علل پیشرفت جوامع غربی در برخی عرصه های زندگی، رعایت نظم و پاکیزگی و اهمیت به محیط پیرامونشان است، ما نیز روش نیکوی آنها در این امور را به کار گیریم؛ به اندازه انداختن کاغذ کوچک شکلات روی زمین هم حساس باشیم. به پارک صحیح خودرو در پارکینگ هم. به دخالت نکردن در حیطه خارج از تخصصمان هم.
و اگر دانستیم که دینداری، حال و عاقبت خوبی دارد دیگر شک نکنیم. دیگر دین را با چوب بدرفتاری برخی دینداران نکوبیم. دیگر آخرت خودمان را برای دنیای دیگران خراب نکنیم.
خسران بشر از ندانستن نیست. چرا که از قلم از جاهلان برداشته شده است. خسران بشر از عمل نکردن است.[1]
[1] این مطلب، برگرفته از افکار یومیهام بود. اگر سر و تهی نداشت یا کمی بیش از حد کلی گویی و درشت گویی بود، پوزش میطلبم. هدف نخشکیدن قلم بود، ولو به نگارش چنین افکاری.
- ۵ نظر
- ۲۶ دی ۹۲ ، ۲۳:۱۳
- ۴۴۶ نمایش