بزرگترین اشتباه خانواده ایرانی
این مطلب در تاریخ 25 اسفند 1394 در تبیان منتشر شد. (+)
گفتگوی پیش رو، مصاحبهای است با استاد علی اکبر مظاهری؛ متولد 1337 از شهر تیران اصفهان، از اساتید حوزه علمیه قم که همراه با فراگیری علوم حوزوی، درقلمروهای مسائل اجتماعی، روان شناسی، جوانان، و خانواده، مطالعاتی پیگیر و علاقه مندانه داشته و هماکنون در دانشگاه قم و مرکز مشاوره حوزه علمیه در زمینههای مختلف، خصوصاً ازدواج و خانواده مشاوره میدهد.
استاد مظاهری که از اصحاب قلم به شمار میرود با بیان خاص و شیوای خود کتابهای متعددی تألیف نموده است، خصوصاً در حوزه خانواده، که مورد استقبال فراوان قرار گرفته است؛ کتابهایی مثل «جوانان و انتخاب همسر»، «فرهنگ خانواده»، «نبرد بی برنده»، «آداب عشق ورزی» و «جوانان و دوران نامزدی».
استاد؛ تمایل دارید کمی از روابط شخصی خانوادگیتان برای ما بگویید؟
بله. یک مطلبی که در جمع افراد خانواده، آگاهانه از آن مراقبت میکنم؛ انسجام بین اعضای خانوادهام است. بین ما رفاقت، حاکم است؛ کسی با دیگری دشمنی نمیکند و بد او را نمیگوید؛ خصوصاً در میان اقوام نزدیکم: فرزندان و عروسها و دامادم. اگر ببینم یک گوشهای از این انسجام در معرض آسیبدیدن است فوراً وارد عمل شده و نمیگذارم کار به جای باریک بکشد.
ضمن اینکه بنده معتقدم که خودم حداقل در زمینه مسائلی که به مردم و جوانان درباره ازدواج و خانواده میگویم عمل کرده باشم؛ از این رو فرزندانم، در سنین پایین ازدواج کردند، بعضی از آنها که الان مشغول تحصیلات عالیه هستند، دانشآموز دبیرستان بودند که ازدواج کردند. از نظر بنده، ازدواج فرزندانم، به هنگام بود؛ هرچند از دید جامعه زودهنگام شمرده میشد. در روابط هم، همینطور است؛ عروس هایم مثل دو خواهرند برای هم. ما محبت را یکسان تقسیم میکنیم و از الفت میان فرزندان مراقبت میکنیم. بهترین نعمتی که در خانواده ما جاری است، همین انسجام و همدلی است.
مسائل سیاسی تأثیری بر روابط اعضای خانواده شما داشته؟
هرچند مسائل سیاسی، امروزه در جامعه ما حاد شده؛ اما ما نگذاشتهایم آسیبی به زندگیمان وارد کند. نه اینکه همه از نظر بنده تبعیت کنند یا اینکه تحمیلی باشد یا اینکه سعی در همعقیدهکردن یکدیگر داشته باشیم، بلکه هرکس نظر خودش را دارد؛ چراکه هر مغزی اندیشهای متفاوت و مخصوص خود دارد. اما این تفاوت افکار، لطمهای به انسجام ما وارد نکرده است.
خط قرمزتان در روابط خانوادگی و ارتباط فرزندان چیست؟
ممکن است مواردی باشد که به ذهنم نیاید اما به صورت کلی، گناه و کار خلاف اخلاق نباید در زندگی ما اتفاق بیفتد و نباید حریم خداوند شکسته شود.
یکی از خطوط قرمزی که مراقبت میکنیم؛ کدورت میان افراد است.
البته در خانواده ما خط قرمز بزرگی نبوده و عبور از خط قرمزی اتفاق نیفتاده که به آن بخواهم فکر هم کرده باشم.
بزرگترین مشکل خانوادههای ایرانی را چه میدانید؟
«استمرار فرهنگ غلط پیشینیان». مثلاً در بعضی خانوادهها مطرح بوده که حتماً باید بین عروس و مادرشوهر، نزاع باشد. این مطلب نسل به نسل منتقل شده و به ما رسیده. یا اینکه زن باید از مرد بترسد یا اینکه مرد باید تحکم ظالمانه و قلدرانه داشته باشد یا اینکه برخی با توهین به دنبال تربیت هستند. یا یک مسئله مهم دیگری که برایش کتاب هم نوشتیم؛ مجادله. بعضی افراد، باور دارند که دعوا نمک زندگی است. وقتی جوانی به این مطلب باور داشته باشد ناچار آن را در زندگیاش عملی میکند.
راه حل آن را چه میدانید؟
«رشد جان افراد». باید فرهنگها رشد کند. هرچه فرهنگ افراد رشد کند بهتر خواهند فهمید که دعوا زشت است. هرچه افراد از جهت دین و اخلاق و فرهنگ رشد کنند این مشکلات از آنها فاصله خواهد گرفت.
چند راهکار در زمینه رشد فرهنگ؟
ما مشاوره موقع ازدواج را واجب میدانیم تا دو ناهمتا باهم نیفتند و خشتِ کجی گذاشته شود تا دیوار کج برود و نیاز به اصلاح باشد.
بعد از این مرحله توصیه میکنیم که همسران، «مشاور مرضی الطرفینی» داشته باشند. البته زن و مرد باید خودشان دارای رشد لازم برای حل مسائل بین خودشان باشند اما باز هم ممکن است مسئلهای به وجود بیاید؛ در این صورت باید از همان ابتدای امر از مشاور یاری بخواهند و نگذارند مسئله، عمق پیدا کند.
یک نکته دیگر «مطالعه» است؛ مطالعه تأثیر فوقالعادهای در رشد فکری و روانی انسان دارد. این کتابها را میتوانند از مشاورشان بخواهند.
کلاسها و جلساتی که برای بالابردن سطح فرهنگی برگزار میشود نیز مفیداند؛ البته نه هر جلسه و محفلی، بلکه مطمئن باید شوند که مدرسی دانا دارد.
اگر بخواهید به فرزندتان چند توصیه داشته باشید چه میگویید؟
بنده وقتی برای عملیات خیبر عازم جبهه بودم مطالبی را برای فرزند اولم، محمد، نوشتم که اگر از جبهه برنگشتم بخواند؛ نوشتم: فرزندم خداوند را آنچنان عبادت و پرستش کن که گویا او را میبینی و اگر تو او را نمیبینی، او حتماً تو را میبیند. این مطلب، مضمون یکی از روایات است.
هنوز هم همین توصیه را دارم: «تقویت ایمان مذهبی». هرچه دیانت ما قویتر باشد مصونیت ما در برابر پلشتیها قویتر خواهد بود.
اگر دیانت باشد، رهآورد و صنعت جدید نیز در خدمت ایمان قرار خواهد گرفت و ایمان، مانند یک سد، آن را مهار میکند.. اما اگر ایمان نباشد تمدن جدید، مانند سیلی، انسان را با خود خواهد برد.
لبنان در گذشته به عنوان یک کشوری فقط برای خوشگذرانی مطرح بود. یکی از آقایان، در آن دوره، فرزندش را که معمم بود و مجرد، برای تبلیغ به آن کشور فرستاد. به او گفتم شما با توجه به شرایط لبنان و با توجه به جوانی و مجرد بودن فرزندتان، نگران او نیستید؟
گفت: نه، اصلاً. چون او را به گونهای تربیت کردهام که میدانم آلوده نمیشود و حتی روی دیگران، تأثیر مثبت هم خواهد گذاشت.
همین طور هم شد. اینگونه، خوب است.