هوای آلوده امروز و دل آرام پیامبر
این مطلب در تاریخ 8 دی 1394 در سایت تبیان منتشر شد. (+)
این روزها هوای شهرهای بزرگ به شدت آلوده است و مردم محتاج ذرهای هوای پاک. اما آسمان دل را نباید فراموش کرد که این روزها بیشتر هوایی تازه میخواهد؛ هوایی که بوی محمد صلی الله علیه واله میدهد.
در میان هیاهوی عصر امروز؛ در میان مشکلات اقتصادی کوچک و بزرگی که هرکس را به نحوی به خود مشغول ساخته و عدهای را به کشیدن نقشههای موذیانه برای جیب مردم کشانده، در میان سیاستمدارانی که متهم میشوند و سیاستبازانی که جولان میدهند و برای رسیدن به منافع بزرگ و کوچک، دین و اخلاق را پایمال میکنند، در میان غوغاها و شایعاتی که شبکههای اجتماعی برای زندگی ما رقم میزنند، در میان همه این بلواها و بلبشوها باید به عقب نگاه کرد. لازم نیست همچون برخی گروهها صدای سَلَفیت و عقبگرد سر داد، همینکه محور دین و زندگی، فراموش نشود کافی است.
باید کمی به خوبیها فکر کرد؛ باید چشمها را باز کرد و دانست که کجا باید برویم و چگونه باشیم. الگوی ما رسول الله صلی الله علیه واله است. (احزاب؛ 21)
ظهور محمد صلی الله علیه واله
در زمانهای نه چندان دور، در زمانی که مردمان برای بیشتر داشتن، خون یکدیگر را میریختند، به کوچکترین بهانهای آبرو و جان و مال خاندانی را به یغما میبردند، در زمانی که منافع حزب و گروه باارزشتر از خواستههای خدا بود، در زمانی که مردمان، جان ملخی که به آنها پناه آورده بود را محترم میشمردند و برای حفظ آن حاضر به ریختن خون انسانها بودند، در چنین عصر تاریکی، محمد، رسول خدا صلی الله علیه واله، ظهور کرد و با اخلاق و سیره خود روشنایی به عالم داد که دامنهاش به زمان ما هم رسید.
با این حال، عدهای دانسته یا نادانسته سعی در خاموشی این نور داشتهاند و دارند. برخی نیز با برجسته کردن قسمتی و نادیده گرفتن بقیه زندگی پیامبر و خلاصه کردن او تنها در قامت یک حاکم، شخصیت عظیم ایشان را کوچک جلوه میدهند. اما خداوند اراده دیگری دارد.
خُلق عظیم
قرآن کریم، مهمترین معرف پیامبر صلی الله علیه واله است. با کسی تعارف ندارد و سخن حق را بیپروا میگوید. قرآن در مورد پیامبر چنین میگوید:
وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَینَا بَعْضَ الْأَقَاوِیلِ ۞ لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْیمِینِ ۞ ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِینَ؛ (الحاقة؛ 44-46)
و اگر او سخنى دروغ بر ما مىبست، ما او را با قدرت مىگرفتیم، سپس رگ قلبش را قطع مىکردیم.
همین قرآن بدون هیچگونه ملاحظهای، اخلاق پیامبرش را چنین توصیف میکند:
وَإِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظیم؛ (قلم؛ 4)
و یقیناً تو بر ملکات و سجایاى اخلاقى عظیمى قرار دارى.
خداوند در جای جای قرآن از پیامبر یاد کرده و اخلاق او را ستوده و او را الگوی نیکویی برای مردم معرفی کرده است. مهربانی و عطوفت و غمخواری پیامبر یکی از محورهایی است که قرآن همواره بر آن تأکید داشته است:
لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَّحِیمٌ؛ (توبه؛ 128)
به راستی که پیامبری از میان خودتان به سوی شما آمده است که هر رنج که شما میبرید، برای او گران میآید، و سخت هواخواه شماست و به مؤمنان رئوف و مهربان است.
رحمتی برای عالمیان
حسن رفتار پیامبر صلی الله علیه واله اختصاص به مسلمین و مؤمنین نداشت؛ بلکه شامل کفار و مشرکین و اهل کتاب نیز میشد. از همین رو بود که در مدت حضور پیامبر در مکه، ارتباط مردم با پیامبر موجب واهمه مشرکین از مسلمان شدن آنها بود، تا جایی که با روشهایی مثل تحریم و توهین سعی در قطع این ارتباط داشتند.
لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِک؛ (ال عمران؛ 159)
اگر درشت خوى و سخت دل بودى از پیرامونت پراکنده مىشدند.
نماز و دعای پیامبر مثالزدنی است اما آنچه جامعه امروز ما نیازمند آن است، اخلاق اجتماعی پیامبر است؛ اینکه ایشان در کنار سایر مردم چگونه زندگی میکرد؟
پیامبر پوزش عذر خواهان را میپذیرفت. در مقابل بدی دیگران بدی نمیکرد بلکه گناه آنان را نادیده میگرفت و از آنان میگذشت. تبسمش از همه بیشتر بود. اگر کسی نزد حضرت سخن دروغی میگفت لبخندی میزد و میفرمود سخنی است که او میگوید. نهتنها دیگران را ملامت نمیکرد، بلکه اگر در حضورش کسی را ملامت میکردند میفرمود به او کاری نداشته باشید.
رسول خدا دعوت کسی را رد نمیکرد. هدیه را میپذیرفت هرچند چیز کوچکی بود. از درگیری با مردم دوری میکرد چراکه خود فرموده بود خداوند او را از آن نهی کرده است. با اصحاب به صورت حلقه وار مینشستند تا مجلسشان صدر و ذیلی نداشته باشد و در نگاه دیگران برتری برای خود کسب نکرده باشد.
پیامبر میفرمود: تکلف و زحمت بیجا در زندگی ما پیامبران نیست. همچنین توصیه میکرد: بدیهای یکدیگر را (از هر حزب و جناحی) پیش من بازگویی نکنید، زیرا دوست دارم با دلی آرام و خالی از کدورت نزد شما بیایم.[1]
***
این است زندگی و شریعت سرتاسر نور محمدی. شریعتی که با آیین سر بریدن و ربودن دختران و ایجاد و ترویج بردهداری و به دندان کشیدن جگر انسان و به هم زدن آرامش چند کشور، تطابقی ندارد. حیات محمدی به نام و شعار نیست که با نوشتن شعاری بر پارچهای و علم کردنش، محقق شود. محمد صلی الله علیه واله یک مکتب است؛ مکتب آدم سازی؛ مکتبی که نه خشونت در آن جای دارد نه اتهام و کینهتوزی و حیلهگری.