مرزها باریک اند
- استاد میفرمود که در جریان عمل جراحی اعصاب دستش، پزشک معالج توضیح میداد که در صورت خطا در پیوند رشتههای باریک اعصاب، عملکرد اعضای بدن مختل میشود؛ مثلا با اراده حرکت انگشت کوچک، انگشت دیگری حرکت میکند. در کار پزشکان بیهوشی این مرز واضحتر است؛ مرز بین به هوش آمدن بیمار یا بازنگشتنش، کوچکترین حواسپرتی پزشک است و ...
- مهندس، به زبان برنامه نویسی سی شارپ (#C) علاقه زیادی داشت، VB هم میدانست، اما همتش بر روی سی شارپ بود. کد مفصلی نوشته بود. قصد داشت تا اجرای برنامه را برای کارآموزان به صورت عملی نشان دهد. اما برنامه لج کرده بود! و اجرا نمیشد. بعد از معطلی بسیار، خطا را یافت. اشکال تنها در نبود یک سیمیکالن (;) در انتهای خط برنامه بود.
- همه مسافران خوابیده بودند. راننده هم از فرصت استفاده کرده بود و نوار ترانهای روشن کرده بود تا خوابش نبرد! بلند شدم و کنار راننده، روی صندلی شاگردش نشستم تا با او گپی بزنم و از آن موسیقی کذایی خلاص شوم. راننده هم گرم گرفت و بحث را به امور فنی کشاند. میگفت: سیم ترمز اتوبوسی به این بزرگی، به باریکی انگشت کوچک من هم نیست. مرگ و زندگی همه مسافران و سرنشینان خودروهایی که از کنار این اتوبوس میگذرند، به دوام این سیم باریک بسته است.
***
مرزها باریک اند، باریک تر از مو. مرز بین دین و غیر دین، حلال و حرام، بهشت و دوزخ، و مسلمان و مسلمان نما هم به همین باریکی است. باید مواظب بود تا این مرز باریکتر از مو، محو نشود. خون امام حسین ع، برای پررنگ شدن این مرز به زمین ریخت.
مراقبت کنیم و خون امام را حرمت نهیم.
تمنای حضور از شما