ترک عادت ...!
نقل قول:
از دوستان بود؛ اصرار داشت تا لیوان یکبار مصرف پلاستیکی اش را در سطل زباله بیندازد. هرچه به او گفتم که "نیازی به این کار نیست! مأمور شهرداری همه زباله ها را یکجا جمع می کند" به گوشش نمی رفت. در آخر مرا هم مجبور کرد تا به کمکش بروم و لیوان های یکبار مصرف دیگر را که مردم روی زمین انداخته بودند جمع کنیم.
نمی دانستم چه بگویم. او هم یک ایرانی بود، اما از چندین سال پیش به امریکا رفته بود. با وجود اینکه اصالت خودش را حفظ کرده بود و حتی لهجه محلی اش را هم فراموش نکرده بود، اما عادات ناپسند را به خوبی ترک کرده بود.
یادم می آید حدود 10 سال پیش موقعی که هنوز بستن کمربند خودرو رایج نشده بود، تا کمربند را نبسته بود، خودرو را روشن نکرد. هرچه گفتیم: "با این کارها مردم تو را به هم نشان می دهند و ندید بدید به حساب می آیی" به خرجش نرفت که نرفت. واقعا عوض شده بود.
گاهی اوقات باید از برخی عادات دست شست؛ مثل ننوشتن، مشاوره نرفتن، مطالعه نکردن و ...