مهربانی بدون دلیل
۲۹
بهمن
- گفت: خوبی و محبت هم بازاری شده!
- گفتم: چطور؟
- گفت: تا به دیگری خوبی نکنی، خوبی نمیبینی. مثلا همین همسرم! خوبیهای مرا که نمیبیند هیچ، عیبهایم را درشت میکند و در مقابل محبت خودش مینشاند و مرا به کاستی در محبت محکوم میکند.
- گفتم: فکر میکنی چرا چنین شده؟
- گفت: نمیدانم. اما به هر دلیلی باشد، حس خوبی و فداکاری چندان پررنگ نیست. شاید به کل رنگ باخته. ما که مسلمانیم؛ قرآن فرموده کسی که به شما نیکی کرد شما بهتر از آن جوابش دهید. همیشه باید محبت کردن بیش از مورد محبت قرار گرفتن باشد. اما نمیدانم چرا در خانواده ما چنین شده که بیشتر مطالبه مهربانی میشود.
- گفتم: درست میگویی. واقعا اگر در جامعه هم، چنین فکری حاکم باشد که همیشه محبت کردن در افراد بیش از محبت دیدنشان باشد، بسیاری از مشکلات حل میشود. نباید منتظر جبران محبتمان باشیم، باید در زمینه محبت، همه را مدیون خود کنیم، در عین حال که طلبکار هم نباشیم. خوبی کنیم و فراموشش کنیم. البته باید بین همه این تفکر حاکم باشد. خوب. تو چه میکنی؟
- گفت: خیلی فکر کردم. برای آن که خانوادهام بفهمند در چه نعمتی هستند و بی خبرند، میخواهم کمی بی محلی و شاید کمی ترشرویی نشانشان دهم تا قدر عافیت بدانند. امیدوارم که مؤثر افتد و قدر محبتم را بیشتر بدانند.
- گفتم: عجب! چه معامله گر ماهری هستی. نرخ محبتت هم بالاست.
خاموش شد و به فکر فرو رفت. بعد از کمی اندیشه به راه افتاد.
- پرسیدم: چه شد.
- جواب داد: میروم تا دینشان افزون کنم.
- ۳ نظر
- ۲۹ بهمن ۹۲ ، ۲۱:۴۲
- ۴۹۳ نمایش