باکوره

باکوره

باکوره، همان نوبرانۀ میوه‌هاست!
می‎خواهم نویسندگی را نوبر کنم ...

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سبزی فروش» ثبت شده است

معمولا سبزی های تر و تازه ای دارد. خیلی منظم و مرتب هم هست؛ وقتی بسته سبزی اش ته می کشد و می خواهد بسته جدیدی بیاورد، اول ته مانده های قبلی را تمیز می کند. وقتی جای بسته سبزی را کامل تمیز کرد، از قسمت جلو وانت بارش، بسته تازه ای می آورد و فروشش را ادامه می دهد.
محله ما فقط همین سبزی فروش را ندارد. چندتای دیگر هم هستند، دو سه تا سیار و دو سه تا مغازه دار.
این سبزی فروش سیارمان، امروز گرفتار مأمور شهرداری شده بود. هیچکدام هم کوتاه نمی آمدند؛ او می خواست سبزی اش را بفروشد و مأمور می خواست بساطش را جمع کند. البته هر دو به نظرم حق داشتند؛ یکی در حد توانش برای زن و بچه اش کار می کرد و روزی به دست می آورد و دیگری مأمور بود و معذور.
چند دفعه ای که از او سبزی می خریدم، از مأمورها شکوه می کرد. چند بار ترازویش را توقیف کرده بودند. تازگی ها دیجیتالی خریده بود؛ برای همین بیشتر دلواپس بود. کارت ویزیت هم داشت! یکی از کارتهایش را به من هم داد تا اگر کاری در راستای سبزی داشتیم با او تماس بگیریم! عصر تکنولوژی است دیگر؛ چند وقت پیش خواندم یک واکسی سیار در تهران، سایت اینترنتی و اکانت فیسبوک هم دارد!
البته سبزی فروش حاج آقا اینا از سبزی فروش ما باکلاس تر است؛ لیسانس دارد و فارغ التحصیل دانشگاه اصفهان ... خوش به حال حاج آقا اینا ...

  • ۱ نظر
  • ۱۸ مهر ۹۲ ، ۱۲:۴۱
  • ۳۴۲ نمایش
  • محمد دهقانی زاده