باکوره

باکوره

باکوره، همان نوبرانۀ میوه‌هاست!
می‎خواهم نویسندگی را نوبر کنم ...

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جوادی آملی» ثبت شده است

آیت الله جوادی آملی

گاهی باید برخی کلام‌ها را کپی کرد؛ چندین کپی. مثل همین کلام حکیم بزرگوار آیت الله جوادی آملی؛

...حیف است که جریان سیّدالشهداء(ع) را در برپایی برخی مجالس کم‌رنگ کنیم! عزاداری و سینه زنی ما، مأجور خداست. به تک‌تک این سینه زنی‌های شما ذات أقدس إله ثواب خواهد داد، فرزندان تان را إلی یُومِ القیامه مأجور خواهد کرد و...اما عزاداری را سنگین و عالمانه برگزار کنید.

این آهن سرد... ما از همشهریان‌مان در آمل خواهش کردیم،‌ اینها این کار را دیگر نمی‌کنند. از همه خواهش می‌کنیم؛ خواهش است دیگر، حالا خواه قبول شود، خواه نشود؛ عزاداری‌ را با شکوه هرچه بیشتر برگزار کنید اما این «آهن سرد بی خاصیت»، این را چرا بلند می‌کنید؟! این چه پیامی دارد؟ از کجا آمده است؟ از کدام آیه و روایت است؟ کاری کنیم عزاداری با شرف باشد... اگر یک روایتی بود، ما هم زیرش می‌نشستیم، بلند می‌کردیم!

...حیف است که جریان سیّدالشهداء(ع) را در برپایی برخی مجالس کم‌رنگ کنیم! در جریان کربلا سخن در این نیست که یک مظلومی شربت شهادت نوشید، یا آزادیخواهی را کشتند، یا بی گناهی را شهید کرده‌اند... همه اینها بود، ولی حسین بن علی و جریان نهضت کربلای آن حضرت (ع) فوق اینهاست. مظلوم کشی و غریب کشی بد است، ولی در تاریخ زیاد اتفاق افتاده و در کتابهای تاریخ دفن شده است.

جریان حسین بن علی(ع) همان است که خودش در کربلا،‌ روز عاشورا تبیین کرد و فرمود: «مردم! ما عرشی‌ها را در فرش و زمین نبینید. اگر خواستید ببینید امامت یعنی چه، ما حرفمان چیست، از کجا پیام می‌آوریم، شما را به کجا دعوت می‌کنیم، به محکمه قرآن کریم مراجعه کنید. در قرآن کریم اسرار راد مردان عالم مطرح است، با آنها نسنجید. سلحشوران جنگجو در قرآن نامشان کم نیست، ما را با آنها نسنجید؛ با آزادیخواهان و عدالت طلبانی که قرآن داستان آنها را نقل می‌کند، نسنجید. با مردانی که برای رفاه جامعه قیام کردند و شربت شهادت نوشیدند، نسنجید؛ زیرا همه اینها جزء شعاع‌های فرعی نهضت من است.

اگر خواستید جریان کربلا را تبیین کنید و وضع مرا بررسی کنید، چون من خلیفه تامّ ذات أقدس إله ام؛ مسأله امامت و رهبری ما از جای دیگر آمده است؛ ما رهبر مردم‌ایم روی نَصب ذات أقدس إله، روی انتصاب الهی، نه روی انتخاب مردم! آنکه منتخب مردم است، وکیل مردم است. آنکه مُنتصَب مِنَ الله است، ولیّ مردم است. ما با إنَّمَا وَلیُّکُمُ الله(1) آمدیم، ما با اَلیُومْ اَکمَلْتُ (2) آمدیم، ما با بَلِّغْ مَا اُنزِلَ إلِیک (3) آمدیم؛ ما را در این فاز و فضا بسنجید.

مردم! خدای سبحان سه بار غضب کرد و می‌کند. دو بارش مربوط به گذشته است، یک بار مربوط به عاشورای من! وجود مبارک أبی عبد الله فرمود: نصارا مورد غضب خدا شدند، برای اینکه توحیدشان مشکل جدّی دارد. یهودی ها مورد خشم الهی اند، چون توحید آنها مورد خدشه و نقد علمی است. و شما مشکل جدّی دارید، چون دارید حسین بن علی را می‌کُشید!
سالار شهیدان فرمود: شما امویان و مروانیان و کوفیان مورد خشم إلهی هستید؛ برای اینکه جمع شدید، دارید پسر پیغمبر را می‌کُشید! دارید با امامت می‌جنگید، دارید با عصمت و ولایت می‌جنگید، دارید با معجزه و علم غیب می‌جنگید.

آن کسی که خواب است، کَر است، صدائی را نمی‌شنود. او خیال می‌کند انسان که می‌میرد، می‌پوسد. شهرداری این پوسیده ها را در زباله‌دان گورستان دفن می‌کند و دیگر هیچ! آنکه صدای زنگ را می‌شنود، می‌گوید: انسان که می‌میرد، از پوست به در می آید، نه اینکه بپوسد! این مرغ باغ ملکوت است، از عالم خاک نیست؛ چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم. اینها را که در درس و بحث نمی شود دید، اینها جزء علوم تجربی نیست، معرفت شناسی حسّی و تجربی نسبت به اینها کارآمد نیست! حسین بن علی(ع) فرمود: ما را در عرش بیابید، امامت من را در کنار توحید تلقّی کنید. غضبی که خدا بر شما می کند نظیر غضب بر یهودی هاست، نظیر غضب بر تَرساهاست؛ این می‌شود «کربلا».

سالار شهیدان جریان کربلا را از منظر یک عبادت و سیاست الهی نگاه می‌کرده است، نه یک حادثه و رخداد که یک عدّه ای تهاجم کردند، حمله کردند، حضرت دفاع کرده است؛ این طور نبود! از همان اوّل برنامه‌ریزی کرده است و می‌دانست چه خبر است و اگر در همان مدینه قیام می‌کرد، شربت شهادت می‌نوشید ولی خاورمیانه را بیدار نمی‌کرد. لکن با همین مسافرت همه جانبه از مدینه حرکت کردند، آمدند تا مکّه و...

نکته دیگر اینکه ایشان صحنه کربلا را با کدام معیار تشکیل دادند؟ معیاری که سالار شهیدان برای برنامه‌های خودشان و اهل بیت (علیهم السَّلام) ذکر می‌کنند، معیار محبّت است و علاقه و شیدائی و شیفتگی. به تعبیر دیگر «عشق». فرمود: ما اگر خدا را عبادت می‌کنیم برای ترس از جهنّم او نیست، برای رفتن بهشت او هم نیست؛ برای اینکه به خود او علاقمندیم. اگر کسی به خدا علاقمند بود، محبّ خدا بود، عبادت احرار داشت، رادمردانه عبادت کرد، آن سائر کمالات هم تأمین است. یعنی از دوزخ در اَمان است، وارد بهشت سعادت می‌شود، لذّت می‌برد، امّا هدف او برتر از هر دو است.

جریان نهضت حسینی از بارزترین مسائل عبادی ـ سیاسی این خاندان است که همه این صحنه را پیش بینی می‌کردند، گزارش می‌دادند و مهم‌ترین سرمایه را سالار شهیدان برای همین کار هزینه کرد.
.........................
(1) مائده / 55
(2) مائده / 3
(3) مائده / 67

منبع

  • ۱ نظر
  • ۲۳ آبان ۹۲ ، ۰۸:۰۲
  • ۵۱۶ نمایش
  • محمد دهقانی زاده