باکوره

باکوره

باکوره، همان نوبرانۀ میوه‌هاست!
می‎خواهم نویسندگی را نوبر کنم ...

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تربیت کودک» ثبت شده است

این مطلب در تاریخ 4 بهمن 1393 در سایت تبیان با عنوان «حراج فرزند برای خرید خانه!» منتشر شد. (+)


از ابتدا تکلیف را مشخص کنید؛ یا رومی رومی، یا زنگی زنگی. این که رومی زنگی را برگزینید کار نتیجه نمی‌دهد.

ـ همسران در طلب فرزند دست به دعا برمی‌دارند، ختم قرآن می‌گیرند، کربلا و مشهد می‌روند و به هر زائری التماس دعا می‌گویند، از هیچ دارو و دکتری چشم نمی‌پوشند و هر پیشنهادی را برای یک‌بار هم که شده امتحان می‌کنند. آن‌ها تنها و تنها آرزویشان، شنیدن صدای یک کودک شیرین از درون خانه‌شان است.

همت‌ها و تلاش‌ها که به بار می‌نشیند و ثمر می‌دهد، خوشحال از عنایت خدا زبان به شکر پروردگار گشوده و ولیمه و شیرینی و قربانی را فراموش نمی‌کنند. اما ... چند صباحی که از لذت‌ها و شیرینی‌ها گذشت به دنبال یک مهدکودک، پرستار یا هرجایی برای نگهداری از آن نو گل شیرین می‌گردند؛ شاید برای آن‌ها ایجاد مزاحمت می‌کند و مانع کسب و کارشان شده و در زندگی اختلال ایجاد می‌کند! البته کسب شخصیت اجتماعی و دانستن زبان خارجی و ... بهانه‌های خوبی است برای آرام کردن وجدانشان.

ـ باز همت‌ها به کار گرفته می‌شود و مرد نه یک نوبت، که در چند نوبت به کار و فعالیت و کسب درآمد مشغول می‌شود. همه توان خود را به کار می‌گیرد تا خانواده‌اش در رفاه کامل ـ البته مادی ـ باشند. از صبح علی‌الطلوع از خانه بیرون می‌رود و شب‌هنگام که به منزل می‌آید چهره ناز کودکش که به خواب رفته را تماشا می‌کند و پیشانی او را می‌بوسد و برایش آرزوی خیر می‌کند.

زن نیز برای اینکه از همسرش عقب نیفتد، می‌کوشد تا یک موقعیت شغلی در یک اداره و سازمان به دست آورد تا برای رفاه آن کودک شیرین که در آغوش پرستار یا مربی مهد بزرگ می‌شود کاری کرده باشد کارستان! همه همّ و غمّش را صرف انجام درست کارش می‌کند تا آن حقوق هرچند ناچیز را با طیب خاطر به پرورش دهنده فرزندش بدهد.

ـ اوضاع زندگی بهتر می‌شود و جنب‌وجوش‌های شبانه‌روزی نتیجه می‌دهد. خانه، هرچند از صبح تا شب کسی در آن نیست، اما

  • ۲ نظر
  • ۱۱ بهمن ۹۳ ، ۱۰:۲۱
  • ۵۷۹ نمایش
  • محمد دهقانی زاده