مهربانی بدون مواجب
این مطلب در تاریخ 8 فروردین 1394 در سایت تبیان منتشر شد. (+)
از کسی که به عیادت تو نمیآید، عیادت کن و به کسی که به تو هدیه نمیدهد، هدیه بده!
آن روز وقتی پیامبر از منزل خارج شد، کسی نبود تا خاکروبه بر سرش بریزد. این، کار هر روز یکی از همسایگان بود. پیامبر که متوجه غیبت او شده بود، جویای حالش شد. گفتند که بیمار است و در منزل استراحت میکند. پیامبر به عیادتش رفت. طبعاً آن همسایه نیز از رفتار خودش در برابر پیامبر شرمگین شده بود. اما پیامبر هرگز به مقابله برنخاست و جبران نکرد. پیامبر راه متفاوتی در پیش گرفت و بدی او را با خوبی رفتارش جبران نمود؛ صل الله علیه و اله.
خوبی بدون هیچ چشمداشت؛ این شاید تعبیر مناسبی از رفتار الگو مانند پیامبر مهربانی باشد. اینکه نهتنها در برابر بیتفاوتی و بیمحلی دیگران، بلکه در برابر تندی و مزاحمت آنها نیز باید پاسخی متفاوت از رفتار آنها داد.
ـ رانندهای بیتفاوت به علامتها و درخواست ماشین پشت سر به رانندگی خود ادامه میدهد. وقتی از او دلیل این رفتارش را جویا شوید تلافی خطای آن ماشین، تنها بهانه اوست؛ هنگامی که راننده از همان ماشین خواسته بود تا راه را برای او باز کند آن ماشین از این کار امتناع کرده بود. راننده نیز تصمیم گرفت تا با همان زبان، پاسخ دهد و خطا را با خطا جبران کند.
ـ در مسافرت لحظه شیرین خرید سوغاتی فرا میرسد. وقتی نگاهی به لیست میاندازیم، کسانی که در مسافرتهایشان برای ما سوغاتی نمیخرند را از لیست حذف میکنیم. اگر علت را از ما جویا شوند، تلافی رفتار آنها، تنها بهانه ما خواهد بود. اینکه رفتار ما درست است یا نه، اهمیتی ندارد، مهم جبران رفتار آنها با بیمعرفتی ماست.
ـ عید فرا میرسد و به تصمیم اعضای خانواده، دید و بازدید به صورت دسته جمعی آغاز میشود؛ ابتدا خانه بزرگترها و بعد خانه فرزندان. در این میان همراهی نکردن یکی از افراد فامیل در بعضی مهمانیها توجه شما را جلب میکند. اگر از او علت را جویا شوید، او نیز درصدد تلافی رفتار است؛ او از رفتن به منزل اقوامی که به او سر نزدهاند یا در مهمانیاش حاضر نشدند خودداری میکند.
همه این موارد که تشابهی با سیره پیامبر خوبیها ندارد نشان از کماهمیتی محبت و مهربانی است؛ نشان از این است که تنها کسانی حق دیدن روی محبت ما را دارند که قبل از آنها ما از خوبیشان بهره برده باشیم. بهرهمندی آنها نیز تنها به همان اندازه خوبی سابق آنها به ماست نه بیشتر!
حکایتی دیگر
برادر، خط و نشانش را کشید. او تهدید را به نهایت رساند و تصمیمش را اعلام کرد: کشتن برادر! قابیل این کار را مانند آبی بر آتش میپنداشت؛ آتش کینهای که از خوبی برادر بر دلش افتاده بود. او به برادرش، هابیل، از اینکه بیش از او خوب بود و بیش از او مطیع امر الهی بود حسادت میکرد. برای همین تحملش تمام شد و جانش به لب رسید و تصمیم خود را گرفت.
هابیل که از تصمیم برادر باخبر شد همچنان از مسیری که برای زندگی برگزیده بود دست برنداشت و از خود پایداری نشان داد. به برادرش قابیل گفت: اگر تو بخواهی مرا بکشی هم من به تو بدی نخواهم کرد و تو را نخواهم کشت.[1] هابیل راه متفاوتی از برادرش در پیش گرفته بود و تصمیم نداشت بدی برادر را با بدی پاسخ گوید.
***
خوبی بدون هیچ چشمداشت؛ سنتی که از مهربانی خوبان بزرگ حکایت میکند و کمبود آن نقصی است که تا حدودی دامن زندگی امروز ما را گرفته است. این همان سنتی است که مهماننوازی ابراهیم خلیل را زبان زد خاص و عام کرده بود؛ وقتی فرشتگان الهی در هیبت مردمان به منزلش رفتند و ابراهیم بدون کمترین شناختی از آنها و بیآنکه درصدد جبران باشد یا توقع جبران داشته باشد، فوراً گوسالهای بریان برای مهمانان حاضر کرد.[2] این همان سنتی است که امام علی علیهالسلام مردمان را به آن فراخواند:
عُدْ مَنْ لَایَعُودُکَ وَ أَهْدِ إِلَى مَنْ لَایُهْدِی إِلَیْکَ؛[3]
از کسی که به عیادت تو نمیآید، عیادت کن و به کسی که به تو هدیه نمیدهد، هدیه بده.
خرید و فروش ممنوع!
لازم نیست هنگام تهیه هدیهای برای دوستمان، حتماً از او هدیهای گرفته باشیم. لازم نیست تنها کسی را به مهمانی فرابخوانیم که قبلاً ما را به مهمانی دعوت کرده باشد یا تنها به منزل کسی برویم که قبلاً او نیز به منزل ما آمده باشد. میشود متفاوت بود.
غافل نشویم که گاهی این عادات ناپسند، زمینه بروز برخی رذایل اخلاق است. اگر رذیلهای را هم رقم نزند، حداقل موجب بدنامی است. روایت امام رضا علیهالسلام به خوبی این مطلب را روشن میکند:
سخاوتمند از غذای دیگران میخورد تا دیگران هم بر سفره او بنشینند و از غذای او بخورند. اما بخیل از غذای دیگران نمیخورد تا کسی با او همسفره نشود.[4]
این روایت به زیبایی، سفرهداری و مهماننوازی را نشانه سخاوت و بخشندگی و رد کردن دعوت مهمانی مردم بدون عذر و دلیل را نشانه خسیس بودن افراد معرفی کرده است.
پس مهربانی را کالایی نبینیم که منتظر دریافت بهای آن باشیم و با آن دادوستد کنیم، بلکه آن را هدیهای بدانیم که از سر بزرگواری خودمان به دیگران میبخشیم.